🔻سید القمنی در بیشتر آثار خود به تاریخ اسلام پرداخته

🔻سید القمنی در بیشتر آثار خود به تاریخ اسلام پرداخته. برخی معتقدند وی نظرگاهی مارکسیستی به تاریخ اسلام دارد و بعضی دیگر معتقدند افکار جسورانه وی به ترویج ایدئولوژی اسلام سیاسی دامن می زند؛ اما او خودش را پیرو اندیشه معتزلی می داند. از آن جا که نظر وی مبنی بر "ضرورت تحول در رویکردهای اسلامی" همراستا با اهداف ایالات متحده است، بعضی نیز وی را مرتدی می دانند که از سوی گروه های ضداسلامی تامین شده و بلندگوی آمریکا در جهان اسلام است. در پی انفجارهای تروریستی سال 2004 در مصر، لحن مقالات سید القمنی علیه اسلام سیاسی و شیوخ آن چنان تند شد که از طرف این گروه ها به قتل تهدید شد.

🔶 وی درباره قرآن معتقد است که قرآن دو جنبه دارد. یکی واقعیت های تاریخی و دیگری معنوی و اسطوره شناختی. که در این بعد اخیر، معانی نمادین جایگاه ویژه ای دارند و نباید با منطق واقعیت های تاریخی با این جنبه روبرو شد. برای یک پژوهشگر، تفکیک این دو جنبه بسیار ضروری است.

🔶 وی معتقد است میراث فرهنگی عرب از اسلام شروع نشد بلکه مجموعه ای از انباشت های فرهنگی و تمدنی ملل مختلفی از خاورمیانه، پیش و پس از ظهور اسلام است و اساسا ممکن نیست برای هیچ فرهنگ یا تمدنی نقطه شروع مشخصی تعیین کرد و این پندار که فرهنگ عربی با وحی آغاز گشت، موجب می شود که نقش تمدن ها، ملل، ادیان و عوامل سیاسی پیش از اسلام در شکل گیری و تکون اسلام نادیده گرفته شود. "هیچ چیزی حتی دین از هیچ متولد نمی شود؛ بلکه عمیقا متاثر از رسوبات نهادهای مشابهش در گذشته می باشد. این فکر که هر اندیشه پیشا اسلامی سرشار از نواقص و معایب مختلف است، باعث می شود یک مسلمان بپندارد که اسلام بهترین و کامل ترین دین است و این پندار امکان خودانتقادی و گفتگو و تغییر را از بین می برد." در نتیجه، برخی فکر می کنند ظهور یک منجی و عالِم آخرالزمانی لازم است که پیچیدگی های این دین کامل و جامع الهی را درک و تبیین کند و چون دیگر انسان ها چنین توانی را ندارند، در جامعه یک سلسله مراتب طبقاتی ایجاد می شود که برخی را رهبر و برخی را پیرو قرار می دهد و بخاطر این شکاف وسیع و البته ساختگی میان رهبران و پیروان، راه تغییر و اصلاح جامعه بسته می شود. وی در این تحلیل، با نظرگاه مارکسیستی که طبقه بندی های اجتماعی را به عامل اقتصادی فرو می کاهد مخالفت می ورزد.

🔶سید القمنی در کتاب "هاشمیان و شکل گیری دولت اسلامی" در مخالفت با همه تاریخ نگاران متقدم، اسلام را یک پدیده صرفا بشری می داند که اراده خداوند و امور ماورائی در آن نقشی نداشته اند. بلکه اسلام را یک حرکت سیاسی می داند که مهم ترین هدفش ایجاد دولتی عربی_اسلامی به رهبری هاشمیان بود. این نظر وی شبیه نظر "خلیل عبدالکریم" است که معتقد است اسلام یک حرکت سیاسی با هدف ایجاد دولتی قریشی بود.

🔶 سید القمنی معتقد است که دو عامل اقتصاد و قوم گرایی عربی، نقش بسیار مهمی در شکل گیری اسلام داشتند و جد محمد، عبدالمطلب در خصوص منافع سیاسی و نژادی، هوشیاری بسیاری داشت و نخستین بذرهای وحدت قومی عرب را کاشت و در همین راستا با الهام از دیانت ابراهیم که اعراب خود را فرزندان وی می دانستند، حنیفیت را ترویج داد و با چندگانه پرستی و دیگر مظاهر شرک مبارزه کرد. محمد نیز آن کاری که جدش آغاز کرده بود را کامل کرد و آریستوکراسی قریش را از بین برد و دولت عربی_اسلامی با محوریت بنی هاشم را تشکیل داد و از قدرت بنی امیه کاست. بنی امیه نیز پس از ماجرای فتوحات و گسترش اسلام در دیگر سرزمین ها به محض یافتن فرصت مناسب، انتقام سختی از بنی هاشم گرفت و کشتارهای خونینی علیه آنان ترتیب داد.

🔶 سید القمنی در همین کتاب مدعی است که اندیشه پیامبر موعود نیز حاصل تحولات تاریخی ای است که از زمان عبدالمطلب آغاز شد وکعبه را نیز ساخته دست خود اعراب می داند. پژوهش هایی ازین دست که از نظرگاهی اقتصادی، سیاسی و تاریخی به بررسی تاریخ اسلام می پردازند کم نیستند؛ مانند پژوهش های "عبدالعزیز الدوری" با این تفاوت که الدوری آن شواهد تاریخی که اسلام را یک حرکت سیاسی_دینی نشان می دهند سانسور نمی کند.

✍گزارش و ترجمه: جواد شریفی

🔰منبع: کانال مطالعات اجتماعی فقه

@religionandsociety