نقدی بر یادداشت؛. «آیا در اسلام، اجباری در دین نیست؟».. ح

🔻نقدی بر یادداشت؛
"آیا در اسلام، اجباری در دین نیست؟"🔻

https://t.me/religionandsociety/1414

✍🏻 ح.م

🔹1. اگر به تاریخ برده داری و تفسیر المیزان مراجعه کنید، متوجه خواهید شد که اتفاقا اسلام برده داری را به دلیل شیوع آن، کم کم از دایره ظلم و اجحاف بیرون آورد و رفتار با بردگان را اخلاقی کرد و سپس به دنبال آن در صدد نابودی آن برآمد چراکه از نظر اسلام همه انسان ها برابرند مگر به درجه تقوی و هیچ کسی زیر دست کسی نیست.
موارد حقوقی دیگر هم بارها از نظر انسانی و اخلاقی مورد بحث قرار گرفته است و اثبات شده است که زن هیچ تفاوت جایگاهی در اسلام با مرد ندارد و به اندازه کافی از او حمایت مالی و انسانی شده است. در اسلام حتا کار کردن زن در خانه واجب نیست و او می تواند در برابر کارش، پول طلب کند، مهریه بگیرد و بر شوهر واجب است تمام احتیاجات در شأن او را فراهم آورد. کم بودن دیه و ارث نیز حکمت هایی دارد که در جای خود گفته شده است.

🔸2. اختیار در حوزه اعمال آدمی است نه امور تکوینی. شما اگر داخل آتش شوید خواهید سوخت. نمی توانید بگویید چرا سوختم؟ چون خاصیت آتش سوزاندن است. بله، کسی که به حقیقت پشت می کند، تاوان آن را هم می دهد. نباید انتظار داشت که کسی دروغ بگوید و روحش آلوده نشود. متاسفانه نویسنده مقاله گمان کرده است که بین مجازات و عمل، تفاوت وجودی برقرار است، در حالیکه از نظر اسلام خوردن مال یتیم عین خوردن آتش است یعنی هیچ تفاوتی ندارد. این طور نیست که کسی مال یتیم بخورد و بعداً آتشی برای او فراهم شود.
هیچ کسی نگفته است که کافر حق زندگی و حیات ندارد. هیچ اجباری نیز به پذیرش دین نیست. کافر در جامعه اسلامی می تواند آزادانه اندیشه خود را بیان کند و در مقابلش، جواب موحدان و مسلمانان را بشنود. مگر در زمان امام صادق علیه السّلام، کافری به نام ابن ابی العوجاء آزادانه صحبت نمی کرد و امام به او جواب نمی دادند؟ ابن ابی العوجاء در وصف امام صادق علیه السلام گفته اند: «ايشان گفتار ما را بارها شنيده اما هرگز ما را دشنام نداده. ايشان، آرام، بردبار، خردمند و متين است. هيچ وقت دچار خشم و نادانی نمي شود، حرفهای ما را به دقت می¬شنود اما با سخنی مختصر، دلايل ما را باطل می‌کند و حجّت را بر ما تمام!».
🔹رفتار محدود کننده با کافران در دوران پیامبر، تنها به دلیل کفر ایشان نبود بلکه به دلیل توطئه های مکرر و نقض پیمان های ایشان و برای جلوگیری از آن اقدامات بود. متاسفانه انگار شرایط سیاسی آن روزگار در نظر نویسنده نبوده است.
🔸تعابیر زننده قرآن نیز درباره کافران، از حقیقت وجودی ایشان سرچشمه می گیرد. آری، کسی که در برابر حق عناد می ورزد و رسول را با آن همه دلایل روشن انکار می کند، ناپاک است و نماد ناپاکی هم در حیوانات مشخص است. متاسفانه عده ای گمان می کنند که خداوند قصد توهین به کافران را داشته در حالیکه خبر دادن از حقیقت درونی افراد توهین نیست، مثل آنکه به کسی که کور است، وصف کوری بدهیم.

🔹3- آیه ای را آورده اید که: «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ»
و نیز:
🔸و اگر مى‌خواستيم، حتماً به هر كسى هدايتش را مى‌داديم، ليكن سخن من محقَقَ گرديده كه: «هر آينه جهنم را از همه جنيان و آدميان خواهم آكند.»‌ (سورهٔ سجده: آیه ۱۳)

🔹و نتیجه گیری کرده اید که برخی انسان ها اختیاری ندارند و محکوم به جهنم هستند.
🔸ای کاش حداقل قبل از قضاوت، سری به تفاسیر می زدید و زود قضاوت نمی کردید و توهم خود را بر آیات قرآن بار نمی کردید. اولاً ختم و مهر زدن بر قلب کافران، ابتدا توسط خود ایشان زده می شود و خداوند تنها جزای عملکرد آنان را به ایشان می دهد. ایشان ابتدائاً خود را در محاق ظلمت وارد کردند و از حقایق دوری کردند و قلب و گوش و چشمانشان را به روی حقیقت بستند و طالب چنین مقامی شدند و سپس خداوند به دلیل نظام توحیدی، ایشان را به طلبشان رساند. همچنین خداوند ابتدائا کسی را گمراه نمی کند و به زور نیز کسی را هدایت نمی کند. اتفاقا آیات گفته شده دلیل بر اختیار انسان است چرا که اگر خداوند می خواست، همه را به زور هدایت می کرد اما این ظور نکرد چرکه هر کسی باید بر اساس تفکر خود عمل کند.
🔹افزودن گمراهی بر برخی نیز ابتدائاً از طرف خدا نیست بلکه خودشان ابتدائا طالب آن شده اند و آنقدر درهای معرفتی خود و دیگران را بسته اند که به چنین سرنوشتی دچار شده اند.

ادامه 👇👇
@religionandsociety