عاشورای دیروز؛ عاشورای امروز.. ‍ ️ سارا شریعتی …عاشورای من، قبل انقلاب، عاشورای جهاد و شهادت بود

🔻عاشورای دیروز؛عاشورای امروز🔻

‍ ✍️ سارا شریعتی


🔹عاشورای من، قبل انقلاب، عاشورای جهاد و شهادت بود. مبارزه مسلحانه یا کار روشنگرانه. حسین یا زینب. انها که رفتند کار حسینی کردند، انها که ماندند باید کار زینبی کنند وگرنه یزیدیند. در این سخن ما نقد جنبش چریکی و اعلام یک استراتژی جدید را درک می کردیم که مشی آگاهی بخش نامیده می شد. شریعتی به ما می گفت که "مردم به روشنایی نیاز دارند و از ان محروم شدند و به جای ان شهیدانی یافتند. شهیدانی که در تاریخ فرهنگ و ایمان ما کم نیستند و بلکه بسیارند اما این نااگاهی بود که این خلق را در پیرامون ارامگاه هر شهیدی که در هر گوشه و هر نقطه این سرزمین افتاد به صورت بت پرستان جاهلی که بر پیرامون بت های مجهولی طواف می کنند و ان چه از انان می خواهند نذر و نیاز و خواست های جاهلانه است، رها کرد. در حالی که این ۳اندیشه بیش از همیشه نیازمند نور روشنفکر و عشق توده است". 40 سال بعد، "عشق توده" را همچنان می توان دید اما به نظر می رسد این "نور روشنفکر" است که بی فروغ شده است.

دعوت های امروزی عاشورای من چیست؟

🔸دعوت به روستا برای شرکت در یک "مراسم آئینی "، به همراه همه ی عناصر یک نمایش بزرگ، از اسب و شیر و شتر گرفته تا علم و کتل و ساز و سرود ... ، دعوت به راهپیمایی برای "یک کار مردم نگارانه و مشاهده مشارکتی"، یا شرکت در یک جلسه ی روشنفکری "عاشورا شناسی با محوریت تاریخ"، یا "سینه زنی در حیاط دانشکده "، یا شرکت در یک هئیت مذهبی، با یک سخنران و یک مرثیه خوان... عاشورای من امروز از طرفی وجهی پژوهشی دارد و از سوی دیگر وجهی عاطفی- مناسکی.

🔹چه چیزی تغییر کرده است؟ تحول این دو صورت بزرگداشت مراسم عاشورا را چگونه می توان تحلیل کرد؟ چگونه و تحت تاثیر چه عواملی عاشورا از شکل روشنگرانه و مبارزاتی خود تا پیش از انقلاب به صورت پژوهشی-مناسکی امروز تغییر پیدا کرده است؟

🔸فرض بحث من اینست: قدرت روشنفکری در حوزه ی دین افول کرده است. روشنفکران یا به عرفان گرویده اند یا به پژوهشگران حوزه ی دین بدل شده اند. قدرت سیاسی و دین عامه میدان دین را تصرف کرده اند. قدرت سیاسی به فرهنگ عاشورا در جهت سیاست خارجی خود ارجاع می دهد و عامه مردم از عاشورا در جهت "شفاعت تابویی" که شریعتی از ان صحبت می کند. هر دو بر وجه صوری و فرمالیستی این فرهنگ تکیه می کنند، در هر دو، وجه مناسکی غلبه دارد، در هر دو، شور و احساس بارز است، در هر دو، خون بر پیام غلبه کرده است. به نظر می رسد، جریان روشنفکری که زمانی خوانشی اجتماعی، مبارزاتی و روشنگرانه داشت، غایب است. امروزه واعظ و مداح دو چهره ی مراسم عاشورای مایند. واعظ به نمایندگی از دین رسمی و مداح به نمایندگی از دین عامه.برخی از پژوهش ها از غلبه ی تیپ مداح به نسبت واعظ حکایت می کنند اما در هر دو حال، در این عاشورا، رویکرد روشنفکری غایب است. و ما نیز، خودآگاه و ناخودآگاه از این شرایط تاثیر پذیرفته ایم. اغلب، این تحولات را با تغییر سبک زندگی مردم و الگوی مصرف فرهنگی جامعه و رسانه ها توضیح می دهیم و طبیعی می پنداریم و نقش عامل سیاسی را دست کم می گیریم.

🔹حوزه ی دین در دست دین رسمی است و دین عامه. دین رسمی می خواهد دین عامه را کنترل کند و دین عامه در واکنش به دین رسمی، سنتی تر می شود. همان سنتی که روشنفکران ما تا دیروز نقدش کرده بودند. در واکنش به دین رسمی که می خواهد یکپارچه ساازی کند، سنت است که احیا شده و می خواهد به دین، تنوع و تکثر فرهنگی ببخشد. امروز انگار دو جریان دین سیاسی رسمی در برابر دین غیر سیاسی سنت قرار گرفته و این دومی دارد احیا می شود. حتی گاه نوستالژی نسبت به ان بوجود امده است. در حوزه ی دین انگار دو کنشگر اصلی از طرفی دین سیاسی رسمی است و از سویی دین سنتی مردم. روشنفکران کجا هستند؟

🔸ایا نمی توان از افول دیسکور روشنفکری در فرهنگ عاشورایی نام برد؟

🔹چرا در عاشورای امروز ، زینب به عنوان پیام اور انقلاب غایب است؟ زینب کجاست چه کسی پیام را منتقل می کند؟

🔸از دوره ی روشنفکر متعهد عبور کرده ایم.از دوره ای که اثار شاخص در زمینه ی عاشورا، چرا حسین قیام کرد استاد شریعتی بود، شهید جاوید صالح نجف ابادی، شهادت و پس از شهادت شریعتی... در حوزه ی دین اغلب تحلیل ها، غیر سیاسی و غیر اجتماعی شده اند. روشنفکران دینی تحلیل های عارفانه و معنوی ارائه می دهند. عاشورا دیگر پیام سیاسی و اجتماعی ندارد. ایام عاشورایی به یک نمایش بزرگ ملی بدل شده است و ، زینب، پیام آور عاشورا در این نمایش غایب است. خون هست اما پیام نیست.

🔰منبع: سخنرانی ها

@religionandsociety