مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین: نشستها، همایش ها، پایان نامه ها، معرفی کتاب، مقالات، پژوهشها و یادداشتهای تحلیلی. اطلاع رسانی، تبادل و دریافت مطلب: مریم محمدی اکمل @maryam_mohamadiakmal
🔻جامعه دینی و تنگنای بوروکراسی دولتی 🔻
🔻جامعه دینی و تنگنای بوروکراسی دولتی 🔻
♦️گفتگو با محسنحسام مظاهری پیرامون رابطه انقلاب و جامعه دینی
(بخش نخست)
[قسمت 2 از 3]
🔹این جریان در یک بازه مشخص زمانی و جغرافیایی، یعنی شیعیانِ ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ با عوامل مختلف فردی و محیطی شکل گرفت و آرمان دولت را دنبال میکرد و اگر تحقق نمییافت، به صورت یک نظریه و ایدهآل ذهنی باقی میماند و روز به روز فربهتر میشد. اما با پیروزی انقلاب این ایده مجالی برای محکخوردن پیدا کرد.
حالا ما در مقام ارزیابی یک تجربهی محقق هستیم. نه فقط یک ایدهی نظری و الگوی آرمانی. بهنظر من این تجربه به ما نشان میدهد که دولت برخلاف تصور ما ابزار چندان مناسبی برای تحقق آرمانها و پرروژههای خواستههای دینی نبوده است. دولت مدرن ویژگیها و خصایصی دارد که فارغ از پسوندش آن خصایص را به جامعه تحمیل میکند که یکی از آنها ارادهگرایی است، حتی در نظامهای دموکراسی این ارادهگرایی دولت منجر به نارضایتیها و اعتراضات میشود. در نظام دینی هم همان ارادهگرایی و اقتدارگرایی رنگ دینی میگیرد. در واقع نگاه سادهانگارانه و خوشبینانه نخبگان شیعی به مفهوم دولت در حال حاضر دقیق شده و ما به یک بلوغ سیاسی رسیدهایم. ما به این تجربه به عنوان مرحلهای از رشد اندیشه سیاسی و اجتماعی شیعه نگاه میکنیم.
🔸شما تفکیکی بین تشیع سیاسی که قبل از انقلاب در صحبتهای امام و دکتر شریعتی و شهید مطهری دیده میشود، با تشیع سیاسی که الآن در قالب دولت دینی ظهور پیدا کرده، قائل نیستید؟
🔹تشیع سیاسی شاخههای مختلف دارد؛ مثلا دو شاخه اصلی، تشیع سیاسی فقاهی و تشیع سیاسی غیرفقاهتی است. در خود تشیع سیاسی فقاهتی هم جریان دولتگرا و غیردولتگرا داریم. این تفکیکهای جزئی جایگاه متفکرین را تمیز میدهد ولی بین همه این جریانها، تشیع سیاسی فقاهتی دولتگرا حاکم میشود. اما در قضاوت کلی ما درباره دولت تفاوتی ایجاد نمیکند و مشخص نیست اگر جریان تشیع سیاسی غیرفقاهتی هم دولت تشکیل میداد، به چیزی غیر از این میرسید. این نتایج ناشی از اقتضائات حکومت کردن در دنیای جدید و در قالب دولت مدرن است، بهخصوص در جامعه ایران که دولت از بدنه جامعه استقلال داشته و از رانت برخوردار است.
🔸دکتر شریعتی هم به دنبال تشکیل دولت بود؟ یا بین سیاست و دولت تفکیک قائل میشد؟
🔹 شریعتی چند مرحله دارد؛ یک شریعتی امت و امامت است و یک شریعتی بعد از آن میبینیم. ولی نکته مهم این است که توجه دادن به تمایز بین نهضت و نهاد، شریعتی را از مرز دولتگراها جدا میکند. تفکر شریعتی تا جایی تفکر تشیع سیاسی دولتگرا است چون آن تفکر فراگیر بوده ولی از جایی به بعد شریعتی از این تفکر عدول میکند. البته ما امروز بعد از نیمقرن و تجربههای فراوان اینطور صحبت میکنیم ولی در آن زمان این تفکر یک ادبیات مذهبی مترقی بوده و هواخواه زیادی دارد. نمونههای انقلابی و خوانشهای انقلابی سایر کشورها و ادبیات چپ هم به کمک آن آمده و مجموعه شرایط جامعه ایرانی، فضا را آماده تبلور و اقبال به این گفتمان کرده است.
🔸رفتار مردم بعد از تشکیل دولت دینی چه تفاوتی پیدا میکند؟ آیا مسئولیتپذیری اجتماعی و دغدغههای اجتماعی مردم کاهش پیدا کرده؟ مردمی که یک جریان اجتماعی قوی و پرشور بوده و حکومت پهلوی را ساقط کردهاند، به ناگاه کنار میکشند و همه کار را به دولت میسپارند؟
[ادامه 👇]
@religionandsociety