مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین: نشستها، همایش ها، پایان نامه ها، معرفی کتاب، مقالات، پژوهشها و یادداشتهای تحلیلی. اطلاع رسانی، تبادل و دریافت مطلب: مریم محمدی اکمل @maryam_mohamadiakmal
🔻قحط معنا در میان نامها؛ تأملی در اشکالی از نامگذاری در برخی طلاب حوزه علمیه 🔻.. ✍️ جواد شریفی
🔻قحط معنا در میان نامها؛ تأملی در اشکالی از نامگذاری در برخی طلاب حوزه علمیه 🔻
✍️ جواد شریفی
برخی طلاب حوزه علمیه تمایل شگرفی برای تغییر نامهای شناسنامهای خود و تجربه اشکال متفاوتی از نامیده شدن دارند. این تغییر ممکن است رسمی باشد و در شناسنامه اعمال شود و یا غیررسمی باشد و تنها در فضاهای شخصی و طلبگی استفاده شود. این ماجرای بسیار جالب تغییر نام در میان طلاب، بنا به تجربه و مشاهده شخصیام سه گونه است:
🔹سید و میرزا: برخی طلاب آرزو دارند که روزی بفهمند تبار هاشمی دارند و به اصطلاح «سید» هستند. برای برخی، کشف سیادت شان، کشف یک نجیب زادگی و تبار مقدس است که معنا و هویتی تازه به وجودشان میبخشد. برای برخی نیز سیادت فرصتیست تا هنگامی که در روز قیامت _بنا بر آموزههای مذهبی_ فاطمه دختر پیامبر اسلام از میان صحرای محشر میگذرد و بانگ داده میشود که نامحرمان سر به زیر افکنند، این سادات که فرزندان فاطمه دانسته میشوند بتوانند سر فراز داشته و در چهره مادر مقدس خود بنگرند. اما کسانی که از داشتن نسب سیادت ناامید میشوند تلاش میکنند _همچون سلبریتیهایی که کانادا زادگی را به فرزندان خود هدیه میکنند_ با دختری سید ازدواج کنند تا افزون بر این که خودشان را داماد "فاطمه" و از محارم سببی او بگردانند، به فرزندان خود نیز موهبت میرزا زادگی را اهدا کنند. از همین رو کم نیستند کسانی که برای افزودن پیشوند سید یا میرزا به آغاز نام خود، تبار خود را در جستجوی اثری از سیادت میکاوند. بگذریم از اینکه برخی نیز برای بهرهمندی از فواید اجتماعی و اقتصادی این "تبار مقدس"! این عناوین را برای خود جعل میکنند.
🔹نام عربی_مذهبی: برخی طلاب ترجیح میدهند پس از ورود به حوزه علمیه، نام کوچک یا حتی نام خانوادگی خود را به نامهای عربی_مذهبی تغییر دهند. برای مثال در مورد نام کوچک، آرمان به امیرحسین، بهمن به مهدی، کامران به یاسر و در مورد نام خانوادگی نیز ترکمن به مهدوی، پشندی به رحیمی، سوختانلو به فاطمی و فریدون به روحانی تبدیل میشود. این تغییر گاهی ناشی از انگیزههای درونی فرد است و گاهی نیز اثر فشار محیطی است. برای مثال در خاطر دارم در یک مدرسه علمیه طلبهای که نامش بهمن بود را، دیگر طلاب آنقدر به نام مهدی خواندند که حاضر شد نامش را تغییر دهد. این تغییر نام به آن طلاب چنان حسی از ظفرمندی داده بود که گویا یک مجوس را به آیین اسلام درآوردهاند.
🔹نام پدر/کنیه: این شاید جالب ترین بخش این پدیده باشد. تمایل بسیاری در برخی طلاب دیدهام که بنا به سنت عربی_اسلامی اسم خود را به ترکیبی از نام خود و نام پدر تبدیل کنند. مثلا طلبهای که نامش حسین و نام پدرش علی بود و خودش را حسین بن علی میخواند. برخی نیز با اینکه هنوز ازدواج نکردهاند، با استفاده از نام فرزند خیالی خود، برای خودشان کنیه میسازند. مثلا حسین بن علی که دوست دارد نام پسرش در آینده یاسر باشد، بعضی اوقات و در فضاهای طلبگی خودش را «ابویاسر حسین بن علی» معرفی میکند.
به نظر من برای تحلیل چرایی این پدیده میتوان از دو عامل منفعت و هویت بهره برد.
🔸منفعت: مسئله نام برای برخی حوزویان، مسئله آینده و اعتبارشان است. آن ها با خود میپندارند که نام یا نام خانوادگی فعلیشان با مقامی که در آینده قصد تصدی آن را دارند، همچون مجتهد، خطیب دینی، امام جمعه، عضو شورای شهر، نماینده مجلس و رئیس جمهور و... همخوانی ندارد و دسیپلین آن مقام، نام خانوادگی بهتری را میسزد.
🔸هویت: چنانچه در یادداشت "شعلهای در خرمن"
t.me/social_studies_of_fiqh/2422
نیز نوشتم، مدارس علوم دینی به مثابه "نهادهای تام" نزد گافمن، برای بازجامعه پذیری طلاب طراحی شدهاند. در این مدارس هویت طلبه در هم شکسته میشود و تلاش میشود هویتی کاملا نو و مبتنی بر آموزههای دینی برای وی ساخته شود. مسئله نام و اشکال مختلف نامگزاری دقیقا از همین منظر مطرح میشود. این که یک طلبه نام ایرانی خود مانند بهمن را به نامی عربی_اسلامی مانند مهدی تغییر میدهد یا مانند سنت عربی برای خود کنیه میگزیند و خود را "...بن فلان" میخواند تا حد بسیاری واکنش طبیعی و مثبتی به ساختاری است که از او شکستن هویت پیشین و پذیرفتن یک هویت دینبنیاد نوین را تقاضا میکند.
🔰منبع: کانال مطالعات اجتماعی فقه
@religionandsociety