📝فقه اسلامی؛ یادگاری از جهان پیشامدرن. بخش اول.. ✍️جواد شریفی؛ حوزه علمیه مشهد

📝فقه اسلامی؛ یادگاری از جهان پیشامدرن
بخش اول

✍️جواد شریفی؛ حوزه علمیه مشهد

به همان اندازه که پیشرفت و توسعه جوامع بشری بدون تقسیم کار تخصصی ممکن نیست، نبود آن نیز بر بساطت و بدویّت یک جامعه دلالت دارد. نهادهای اجتماعیِ دارای کارکردهای چندگانه و فراگیر، عموما در جوامع کمتر توسعه یافته مشاهده می شوند. یک مثال ملموس در این باره نهاد روحانیت در ایران قاجاری است. روحانیت در این بازه زمانی، کارکردهای مختلف و گسترده ای همچون آموزش کودکان، رفع اختلافات حقوقی و قضایی، رسیدگی به اقشار مستضعف، گرداندن نهادهای دینی همچون موقوفات و مساجد، درمان های جادویی مانند دعانویسی و طلسم شکنی، نمایندگی مردم در مطالبات شان نزد حاکمان و جز این ها را بر عهده داشت. مدرنیزاسیون عصر پهلوی بسیاری از کارکردهای روحانیت را از ایشان سلب کرد و به نهادهای تخصصی و نوپدیدی مانند آموزش و پرورش، دادگستری، وزارت اوقاف و... سپرد و همین از مهم ترین اسباب دشمنی میان روحانیت و پهلوی بود.

دین در جوامع پیشامدرن یکی از نهادهای اجتماعی چندکارکردی و دامن گستر بر بیشتر شئون زندگی انسانی است که تمایل بسیار کمی به تقسیم کار با دیگر نهادها دارد. و شاید بتوان سکولاریسم _به معنای محدود شدن دین به حوزه های خاص_ را پیشتر از بسترهای معرفتی، به بسترهای اقتصادی و تقسیم کار تخصصی مربوط ساخت.

فقه اسلامی نیز یادگاری از جهان پیشامدرن است که بهترین شرایط برای ادامه حیاتش تنها در جوامع تقسیم کارنشده فراهم است. در عصر پیدایش فقه اسلامی، علوم به اندازه الان پیشرفت نکرده و تخصصی نشده بودند. از یک فقیه در موضوعات بسیار متنوعی پرسیده می شد و وی نیز با اتکا به دانشش از متون مقدس و البته بعضی منابع دیگر این پرسش ها را پاسخ می گفت. گستره این موضوعات در ابواب و سرفصل های کتب فقهی مشاهده پذیر است. گذشته از مسائل عبادی و مناسکی، از فقیه درباره مسائل بهداشتی، مسائل تغذیه ای، مسائل حقوقی و قضایی، مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی و نظامی، مسائل تربیتی و رفتاری، مسائل خانوادگی و جنسی و جز این ها پرسیده می شد. اما در جوامع امروزین، از متخصصان تغذیه و بهداشت گرفته تا حقوق دانان و قاضیان و اقتصاد دانان و عالمان علوم سیاسی، تا جامعه شناسان و روان شناسان و مشاوران امور خانوادگی، همه به گونه ای رقیبان امروزین فقه و مایه نگرانی فقیهان اند. شاهد این نگرانی نیز پیش چشمان ماست: تلاش نهاد فقه برای بازپس گرفتن قلمروهای از دست رفته اش با ساختن فقه های مضاف مانند فقه پزشکی، فقه خانواده، فقه اقتصاد، فقه تغذیه، فقه فضای مجازی، فقه سینما، فقه شهرسازی، فقه محصولات فرهنگی و برساخت های دیگری ازین دست.

قانون مقدس
اما نسبت میان فقه و قرآن _به عنوان منبع تشریع نزد فقیهان_ چیست؟ به نظر می رسد در جوامع کهن هیچ چیزی جز انتساب به آسمان و نظم کیهانی نمی توانست پشتوانه و تضمین مطمئنی برای رعایت یک هنجار باشد. حتی قوانین اکید و مجازات های شدید نیز نمی توانستند رعایت کامل هنجارها را تضمین کنند. دستگاه عریض و طویل فقه، در سطحی روبنایی، به کشف احکام مقدس مبتنی بر قرآن و فرود آمده از آسمان تظاهر می کرد در حالی که در سطحی زیربنایی، سازوکاری بود برای قدسی و ازلی نمایاندن نظاماتی که با عقل و خرد بشری برای اداره جامعه ابداع شده بودند. مقدس سازی قانون، افزون بر تامین ضمانت اجرایی درونی، نیاز هویتی جامعه اسلامی را نیز تامین می کرد. جامعه اسلامی نیاز داشت تا برای احساس هویت در برابر دیگر تمدن هایی که نظامات حقوقی به مراتب پیشرفته تری داشتند، دستگاه حقوقی مستقل خود را داشته باشد که البته آن را از طریق انتساب به کتاب آسمانی اش مقدس جلوه می داد.

https://t.me/religionandsociety
ادامه👇👇👇