📝 تیغ بر مسیر ستیغ اجتهاد؛ تأملی بر زمینه‌های اجتماعی ساختار آموزشی حوزه علمیه

📝 تیغ بر مسیر ستیغ اجتهاد؛ تأملی بر زمینه‌های اجتماعی ساختار آموزشی حوزه علمیه

[بخش دوم و پایانی]

گذشته از درجه اجتهاد، چند عامل دیگر نیز در رسیدن مجتهد به مقام مرجعیت موثرند که نبودشان راه را بر مرجعیت برخی می‌بندد. از شروط به دست آوردن و نگاه داشتن مقام مرجعیت، قدرت اقتصادی است. این قدرت اقتصادی نیز از طریق مالیات‌های دینی مقلدان تامین می‌شود.
در قدرت اقتصادی مرجعیت، چند عامل موثر است:
یکی اینکه مجتهد توسط شاگردان و طلاب پایین هرم قدرت، در میان عموم مردم تبلیغ شود و مردم بیشتری مرجعیت وی را پذیرفته و مالیات‌های دینی خود را به دفتر وی تسلیم کنند.
عامل دوم خاستگاه جغرافیایی مجتهد و توانگری اقتصادی هم‌بومی‌های وی است. زیرا مردم متدین یک منطقه جغرافیایی ترجیح می‌دهند در صورت امکان مالیات‌های دینی خود را به مجتهد هم‌بوم خودشان بپردازند. به همین خاطر است که تا تقریبا هفت دهه پیشتر در نجف، تکلیف مرجعیت و زعامت عام شیعیان را "بازار تهران" تعیین می‌کرد. زیرا اقتصاد ایران از اقتصاد عراق قوی‌تر بود و بازاریان متدین ایرانی_به‌ویژه تهرانی_ ترجیح می‌دادند وجوهات هنگفت خود را به مراجع ایرانی بپردازند.
عامل موثر دیگر در رسیدن مجتهد به مرجعیت فراگیر، داشتن پسر یا حداقل داماد است و مجتهدان بدون پسر یا داماد برجسته از رسیدن به مرجعیت محروم هستند؛ زیرا مرجعیت به مفهوم دیگری به نام "بیت مرجعیت" گره خورده و اداره بیت مرجعیت نیز جز از طریق خویشان مورد اعتماد میسر نیست.

حال با کنار هم چیدن قطعات این پازل بهتر می‌توان به مسئله قدرت در ساختار سازمان روحانیت پی برد. مجتهد از طریق شاگردانی که اجتهاد در تارک‌شان نقش نبسته در میان مردم متدین تبلیغ می‌شود. خاستگاه جغرافیایی و مقلدان ثروتمند قدرت اقتصادی مجتهد را تعیین می‌کنند. مجتهد با شهریه دادن به طلاب علوم دینی پایگاه خود را در بدنه حوزه تثبیت می‌کند و با تشکیل بیت، مرجعیت خود را گسترده‌تر می‌کند.

شهریه امکان دیگری را نیز در اختیار مقام مرجعیت قرار می‌دهد و آن هم اهرم فشار به منظور تحقق منویات مرجعیت است. چنان‌که برخی مراجع در زمان محمدحسین طباطبایی با تهدید به قطع شهریه، طلاب را از شرکت در درس فلسفه وی منع می‌کردند. یا در یکی از همین جنجال‌های چندسال اخیر بر سر تغییر متون درسی، حسین وحید خراسانی تهدید کرد که در صورت تغییر متون کلاسیک آموزشی، شهریه را قطع می‌کند.

وانگهی مقام مرجعیت اعتباری چنان قدسی یافته که ضعف جسمی و نارسایی ذهنی پیری نیز خدشه ای بر آن وارد نمی‌کند و این خود مشکلات دیگری را سبب می‌شود که مجال گفتنش نیست. به نظر می‌رسد چندان خلاف‌آمد خرد و منطق نباشد که مراجع تقلید، سنی را برای بازنشستگی خود تعیین کنند و خرقه و دستار مرجعیت وانهاده، سال‌های کهولت را به استراحت و عبادت سپری و حیثیت و محبوبیت خود را با پرداختن به کاری که دیگر جسم و ذهن‌شان را یارای آن نیست ضایع نسازند.

https://t.me/social_studies_of_fiqh
@religionandsociety