♦️ دو قطبی نجف_قم یا دوگانه سیستانی_خامنه‌ای.. ✍🏻آروین فرشی نعیم

♦️ دو قطبی نجف_قم یا دوگانه سیستانی_خامنه ای

✍🏻آروین فرشی نعیم

🔹این روزها دعوای مکتب نجف _ قم در فضای رسانه ای کشور در سطح قابل توجهی اوج گرفته است که البته مسئله ی غیر قابل پیش بینی نبود. مدت هاست که عده ای تلاش می کنند تا دوگانه نجف _ قم را آن هم با قرائت خودشان زنده کنند.

🔸دوگانه ای که یک سمتش نجف باشد و دیگری قم یا دقیق تر بگوییم دوگانه ای که یک سمتش مشی مرجعیت نظارتی است و سمت دیگرش ولایت مطلقه فقیه؛ حتی می شود دقیق تر با عصر حاضر تطبیق کرد و وارد مصداق شد، دوگانه ای که یک سمتش آیت الله سیستانی است و سمت دیگرش امام و رهبری.

🔹جریان سنتی و سکولار حوزه مدت هاست در تلاش اند تا از این دو مصداق، دوگانه بسازند و زمین بازی طراحی کنند. زمین بازی که برد _ برد در آن معنایی ندارد و هرچقدر یک طرف زمین را پیروز و موفق جلوه دهند به همان میزان طرف مقابل شکست خورده خواهد بود.

🔸اگر صریح بخواهیم سخن بگوییم دعواها و جنجال های اخیر شروع و یا امتداد همین زمین بازی است. زمین بازی که قرار است با پر رنگ کردن موفقیت های آیت الله سیستانی در عراق، مشی امام و رهبری و مکتب انقلاب اسلامی در ایران شکست خورده جلوه شود.

🔹اگر بخواهیم از کاذب بودن این دوگانه و شیطانی و تفرقه انگیز بودن آن بگذریم و آن را به مجال دیگری واگذار کنیم از دو نکته نمی شود گذشت:

1_ جریان سنتی و سکولار حوزه و فرصت طلبان سیاست باز علاقه مندند تا با بلد کردن موفقیت های آیت الله سیستانی در عراق، جمهوری اسلامی و مشی علمای سیاسی و انقلابی را شکست خورده جلوه دهند.

🔸آن ها اولا خاصیت مکتب نجف و به طور خاص مشی آیت الله سیستانی را نسبت به سیاست و مسائل حکومتی، حداقلی، نظارتی، ارشادی و منزویانه ترسیم می کنند و در ثانی چند موفقیت آیت الله سیستانی در عراق را پر رنگ می کنند و بعد با پر رنگ کردن نقص ها و مشکلات موجود در ایران نتیجه می گیرند که مکتب قم و مشی امام و رهبری که ورود و اداره مستقیم در سیاست و حکومت را قائل است دچار شکست شده است غافل از آنکه ماجرا دقیقا برعکس است.

🔹ماجرا از این قرار است که اتفاقا هر جایی که قائلین به مرجعیت نظارتی به موفقیتی در عرصه سیاسی و اجتماعی دست یافته اند دقیقا آنجایی بوده است که از مشی منزویانه و حداقلی خود فاصله گرفته و از مکتب علمای انقلابی و به طور خاص امام خمینی (ره) توشه چیده اند.

🔸به عنوان مثال اگر آیت الله سیستانی در شکست داعش موفق عمل کرده است، اگر به اصرار ایشان قانون اساسی جدید تدوین شده است، اگر با هدایت ایشان انتخابات آزاد در کشور نهادینه شده است و ده ها "اگر" دیگر، دقیقا به این علت است که آیت الله سیستانی در این مسائل انقلابی عمل کرده است و به مشی امام خمینی (ره) و قائلان ولایت مطلقه فقیه نزدیک شده است، این خروجی ها حاصل مکتب انقلاب است نه مرجعیت منفعلانه، دور از سیاست و در انزوا که آقایان سنتی با افتخار از آن یاد می کنند.

2_اگر بحث بر سر موفقیت ولایت مطلقه فقیه و مرجعیت نظارتی چهل سال پیش در می گرفت منطقی بود اما امروز با وجود خروجی های عینی متعدد این دو نظریه در نقاط مختلف جهان اسلام خنده آور است.

🔹حاصل مرجعیت نظارتی در عراق و انزوای نسبی علمای نجف نسبت به ورود مستقیم در سیاست و حاکمیت این شده است که پس از گذشت چندین سال از ورود نظامیان آمریکایی به کشور عراق_ با وجود مردم و جوانان مجاهد و فداکار عراقی که جلوه ای از آن را در مقابله با داعش دیدیم_ هنوز نتوانسته اند آن ها را به طور کامل از عراق بیرون کنند این در حالیست که خروجی ولایت مطلقه فقیه در ایران علیرغم وجود فشارهایی که تا به حال هیچ کشور اسلامی آنها را به خود ندیده است، انعکاس و نمایش خفت، ذلت و اشک نظامیان آمریکایی در خلیج فارس آن هم توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جهانیان است.

🔸در حالیکه خروجی مرجعیت نظارتی نهایتا صدور فتوای جهاد دفاعی در مقابل داعش است همزمان، خروجی ولایت مطلقه فقیه اعلام موفقیت سردار سلیمانی در ماموریت پاکسازی "کل منطقه" از داعش و داعشیان است.

🔹در عرصه دین و معنویت هم همین مسئله صادق است. متحجران و سکولارهای حوزه باید پاسخ دهند آنان که در دور دست ترین نقاط جهان به اسلام و مکتب اهل بیت (ع) روی آورده اند، عکس چه کسانی را در دست دارند و اسلامشان حاصل اقتدا به کدام مکتب و مرام است؟! ؛ امامت فعال و انقلابی یا مرجعیت منفعلانه؟!

🔸از این نمونه ها در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، علمی، اجتماعی و... فراوان است البته به تبع آن کمتر دیده شدن نقایص و اشکالات مشی مرجعیت نظارتی کاملا طبیعی است چرا که وجود اشکال در خارج از گود سیاست و حکومت سالبه به انتفاع موضوع است.

@religionandsociety