🔻 «تشیع علوی، تشیع صفوی»؛ راز مانایی🔻.. [قسمت دوم و پایانی].. ✍️

🔻«تشیع علوی، تشیع صفوی»؛ رازِ مانایی🔻

[قسمت دوم و پایانی]

✍️ #مهدی_سلیمانیه

▪️گزیده‌ای از مقاله:

📘در سطحی دیگر، شریعتی در فرآیند طراحی و مسموع ساختن نظریه‌ی تشیع علوی و صفوی، در یک خلاء خودمحورانه عمل نمی‌کند و از مرکز جهان اندیشه و فراز کوه به موعظه‌ی یک‌سویه نمی‌پردازد. وی با برخی از مهمترین نظریات رایج و پذیرفته شده در رشته‌های علوم‌انسانی و جامعه‌شناسی در مورد صفویه، تاریخ ایران و اسلام به گفتگو می‌پردازد و در این فرآیند، با رد، گزینش یا پذیرش این نظریات، نوعی شبکه‌ی گفتگویی درمیدان اندیشه‌ی ملی و بین‌المللی با اندیشمندان علوم‌انسانی و اجتماعی ایجاد می‌کند. پیش‌شرط شکل دادن این شبکه‌ی گفتگویی، آگاهی او از جغرافیای اندیشه و تسلط او بر مهم‌ترین نظریات این حوزه است. به عنوان نمونه، گفتگو با نظریات کسانی چون علی‌الوردی، کارل مارکس لوئی ماسینیون، ونسان مونتی، فرید وجدی، سیدمرتضی عسکری، لوئی گارده و موارد متعدد دیگر نمونه‌های از گره‌های این شبکه‌ی گفتگویی است.

📕اما مانایی و کارآییِ توصیفی و تبیینی نظریه‌ی تشیع علوی و صفوی تنها محدود به عوامل سه‌گانه‌ی فوق نمی‌شود؛ شریعتی در سطح ارائه‌ی شواهد و مصادیق نظریه‌ نیز موفق عمل می‌کند. وی در واقع با یافتن و ارائه‌ی شواهد گسترده برای نظریه‌اش، توان این مدل را برای توصیف و تبیین واقعیت نشان می‌دهد. در واقع او موفق می‌شود نظریه‌ را بر روی ابعاد مختلف واقعیتِ مورد تحلیل‌ش، بگستراند. وی جستجوی این مصادیق را در حوزه‌های متعدد و چشمگیری انجام می‌دهد. برخی از این حوزه‌ها عبارت‌اند از: تغییر در فرهنگ و رفتارهای اجتماعی، حوزه‌ی تغییرات بروکراتیک و نهادسازی، حوزه‌ی مناسک، حوزه امر سمبلیک و هنر، حوزه‌ی مکان، فضا و معماری، حوزه‌ی نقش‌ها و کارکردهای اجتماعی، حوزه‌ی تغییرات اندیشه‌ای و حوزه‌های متعدد مصداقی دیگر.

📙جامعه‌ای که شریعتی به تحقق‌ش می‌اندیشید، جامعه‌ای تولیدکننده بود؛ جامعه‌ای که «خودش می‌اندیشد و خودش خلق می‌کند». جامعه‌شناسیِ مطلوب او نیز برای چنین جامعه‌ای نیز الزاماً باید چنین باشد: اندیشنده و خلاق.

🔰منبع: کانال جامعه شناسی تشیع

https://t.me/religionandsociety