🔻نقد روش شناسانه بر اعتراض مدنی علیه حجاب اجباری🔻.. ✍🏻 محمد موسوی عقیقی

🔻نقدِ روش شناسانه بر اعتراضِ مدنی علیه حجاب اجباری🔻

✍🏻 محمد موسوی عقیقی

🔹من به مانند مسیح علی نژاد مخالف حجاب اجباری ام، ولی مخالفت با هرچیزی که ریشه در دین/مذهب و آیین های عرفی دارد، برخورد یا سخنان بی مهابا و معلق بر اندیشه، نیست. علی نژاد یا هرکسِ دیگری، چه بخواهند چه نخواهند حجاب در ایران یک باور متقدم و پرطول و دراز است. با چند اعتراض مدنی، یک باور از بین نمی رود، نه آنکه تا زمانی استدلال موافقان حجاب با استدلال های مهمی جواب داده شود.

🔸اعتراض مدنی به یک مسأله اعتقادی ریشه دوانده، شاید در کوتاه زمانی نتیجه بخش باشد ولی چه تضمینی است که در سال های بعد، همان اعتقاد با استدلال هایی که دارد مجدداً به جامعه بازنگردد؟. چه تضمینی وجود دارد جامعۂ آینده مذهبی تر از الان نباشد؟. چه ضمانتی است که مذهب منفصل از سیاست و ضداجباری که اکنون در عراق و قم تبلیغ می شود در جامعه، گسترش نیابد؟.

🔹اینها اندکی از کاستی های فعالیت مسیح علی نژاد است. این اعتراض ها آرام آرام به تقابل های فیزیکی می رسد. ایجاد تقابل میان دو شیوه اندیشه و رفتاری، حالا که فراتر از تقابل های لفظی رسیده بذر خشونت را در جامعه می کارد.

🔸این شیوه از اعتراض مدنی که علی نژاد به راه انداخته، جدای از آنکه حریم الزام اخلاقی به قانون را می شکند، اگرچه حجاب را برای زنان و دختران آزاد می کند می تواند بذر کینه از جامعۂ مذهبی و فراگیری تقابل (و نه همزیستی) با آنان را کِشت کند. یعنی مردم حقی را با شیوه ای به دست آورند و یک خوی ناملایم و بی اخلاقی را در جامعه پدیدار کنند.

🔹اعتراض مدنی به حجاب، نقض قانون است. اعتراض به قانون حق هر شهروند است ولی نقض قانون می تواند به سایر قوانین هم کشیده شود. اعتراض به قانون روش دارد. اصولاً فعالیت نهادهای مدنی، جنبش های اجتماعی، گفتگوهای علمی در مسیر تغییر قانون مؤثراند. مشکل بحثِ حجاب این است که تا به حال بحث دقیقی نشده و اگر هم بوده معترضان به آن بی اعتنا بودند.

🔸آنچنان که تأملات اخلاقی من نشان می دهد، اگر اَدای حقی از ما معلق بر زیر پا نهادن حقوقی از جامعه باشد، به اعتبار اینکه حقوق جامعه برگرفته از حقوق اشخاص است، اَدای حق ما با چنین روشی رَوا نیست. به عنوان مثال، حق هر انسانی، زیستن یا خوب زیستن است. اگر برای اینکه من زندگی کنم یا زندگی خوبی داشته باشم، زیستن یا خوب زیستن دیگران را به عنوان یک حق، نادیده بگیرم در اینجا من مُحق به اَدای حق خود نخواهم بود. به لحاظ منطقی:

۱) حق من الف است.
۲) حق شخص دیگر ب است.
۳) اَدای حق الف متزاحم با اَدای حق ب است.
۴) اَدای یکی از این دو حقوق با وجود تزاحم، اخلاقاً رَوا نیست.

🔹من معتقد نیستم که بی حجابی حقی از حقوق دیگران را از بین می برد ولی به این موضوع باور دارم که چنین اعتراضی به حجاب اجباری(اعتراض علی نژاد)، «حق اخلاقی زیستن» و «حق خوب زیستن» که لازمه اش جامعۂ مدارا محور است را زیر پا می نهد.

🔸نادیده انگاری تلاش های علمی افراد شاخصی چون امیرحسین ترکاشوند، صدیقه وسمقی، احمد قابل و... که سعی در بررسی مبانی اسلامی حجاب داشتند، از دیگر خصوصیات این جنبش اعتراضی است. ما باید بدانیم، تا زمانی که با یک مسأله دلیل محور مواجهیم و آن دلیل نقض نشده، اعتراض مدنی بی فائده خواهد بود مگر آنکه انجمن های علمی این اعتراض مدنی را مایۂ علمی ببخشند که در هر صورت با چنین رفتارهای نارَوایی اخلاقی هیچ پژوهشگری حاضر نخواهد بود برای چنین اعتراضاتی تئوری های علمی ارائه کند.

🔰منبع: فکرک های من|موسوی عقیقی

@religionandsociety