🔻 «تشیع علوی، تشیع صفوی»؛ راز مانایی🔻.. [قسمت اول].. ✍️

🔻«تشیع علوی، تشیع صفوی»؛ رازِ مانایی🔻

[قسمت اول]

✍️ #مهدی_سلیمانیه

▪️گزیده‌ای از مقاله:

📗«تشیع علوی و تشیع صفوی»، نظریه‌ای است که بیش از چهل سال قبل توسط علی شریعتی طرح شد و مباحث، نقدها و حتی تنش‌های قابل توجهی را برانگیخت. اینک، پس از گذشت بیش از چهار دهه از طرح این نظریه، شاید وقت آن باشد که با نگاهی به مختصات درونی این متن، به بررسی منتقدانه‌ی آن بنشینیم. چرا که فراتر از میزان دلبستگی، نوع ارزشگذاری و نقدهای سلبی و ایجابی وارد بر این نظریه و سایر آراء شریعتی، از یک واقعیت نمی‌توان چشم پوشید: این نظریه و برخی دیگر از نظریه‌های اجتماعی بومی در یک‌صد سال اخیر، بخشی مهم از میراث فکری، حافظه‌ی جمعی و سنت علمی مطالعات اجتماعی دین در ایران هستند.

📙اگر بپرسیم که چرا حدود نیم‌قرن پس از ارائه‌ی این نظریه توسط شریعتی، هنوز این نظریه هم در سطح جامعه حضور کاربرد دارد، هم در میدان روشنفکری به عنوان نظریه‌ای قابل توجه مطرح است و هم در آکادمی موضوع گفتگو و نقد و بررسی واقع می‌شود، پاسخ را تنها نباید در عوامل فردی نظیر شخصیت کاریزماتیک شریعتی و عوامل اجتماعی نظیر اثرگذاری قابل توجه وی در رویدادهای اجتماعی بزرگی نظیر انقلاب جستجو کرد. بخش مهمی از پاسخ، ناظر به قوت درونی خود این نظریه است. قوتی که همان‌طور که اشاره شد، از دو ویژگی «شبکه‌ای بودن» و «گستردگی روی زمینه» برمی‌خیزد.

📘چرا اهمیت دارد که نشان دهیم نظریه‌ی «تشیع علوی و تشیع صفوی» شریعتی، دارای چنین قدرت و حائز این ویژگی‌هاست و تلاش کنیم تا عوامل موجده‌ی این استحکام را شناسایی کنیم؟ (...) نشان دادن نقاط قوت این نظریه، این فایده را دارد که جامعه و جامعه‌شناسی ایران، بتواند از این نقاط قوت به مثابه مرهمی برای بسیاری از آسیب‌ها و بیماری‌هایی که با آن دچار است استفاده کند. به نظر من، این نقاط قوت نظریه‌ی «تشیع علوی و تشیع صفوی»، نقاط ضعف امروز غالب پژوهش‌ها و تلاش‌های جامعه‌شناختی در آکادمی و همچنین اندیشه‌ورزی‌های روشنفکری در ایران است.

📕شبکه‌ای بودن نظریه‌ی «تشیع علوی و تشیع صفوی»، دارای سه بعد است: ایجاد یک شبکه‌ی مفهومی، ایجاد شبکه‌ای میان چند نظریه‌ی دیگر خود شریعتی در سایر آثارش و در نهایت، ایجاد یک شبکه‌ی گفتگویی با برخی از مهم‌ترین نظریات مطرح داخلی و خارجی در حوزه‌ای که در مورد آن در حال نظریه‌پردازی بوده‌است. شریعتی در واقع با استفاده‌ی هم‌زمان و تقاطع دادن این سه‌ی شبکه، یک «بافت نظری منسجم» ایجاد می‌کند که تارهای آن، مفاهیم درهم‌تنیده و نظریات خودش در سایر آثار و سخنرانی‌ها و پودهایش برخی از مهم‌ترین نظریات موجود در حوزه‌ی مورد بررسی‌اش در زمان حیاتش و پیش از آن هستند که به گونه‌ای انتقادی با آن‌ها روبرو می‌شود. بخش مهمی از قوت این نظریه، ناشی از در هم تنیده‌شدن این سه لایه هستند.

📙شریعتی، در این اثر نیز همچنان یک «جامعه‌شناس مفهوم‌ساز» است. وی با بهره‌گیری از دو بال تسلط بر منابع سنتی فرهنگ ایرانی و اسلامی و نیز آگاهی مستقیم از جدی‌ترین مباحث اصلی نظری روز علوم‌انسانی و علوم‌اجتماعی در زمانه‌اش، "منظومه"‌ای از مفاهیم بدیع و کارآ برای توصیف و تحلیل واقعیت اجتماعی ایجاد می‌کند. این منظومه، از دو دسته مفاهیم ساخته‌شده‌است: دسته‌ی نخست، مفاهیمی که او خود می‌آفریند و از دو منبعی که اشاره شد، خلق می‌کند. دسته‌ی دوم، مفاهیمی است که شریعتی به واسازی، بازسازی و عادت‌زدایی آن‌ها دست می‌زند؛ مفاهیمی که از پیش در فرهنگی ایرانی، شیعی و اسلامی موجود و مطرح بوده‌اند اما شریعتی در قالب آشنای آن‌ها، روحی تازه می‌دمد و تعریفی متفاوت از آن‌ها را ارائه می‌دهد.

📗منظومه‌‌ای که شریعتی نظریه‌ی خود را بر آن مبنا کرده است، تنها به شبکه‌ای از مفاهیم خلاقانه و بازسازی شده منحصر نمی‌شود بلکه وی در این نظریه، از به هم پیوند دادن تعداد قابل توجهی از سایر نظریات و مفاهیمی که در سایر آثارش طرح شده و بسط یافته‌اند، استفاده می‌کند. نظریات و مفاهیم محوری چون نظریه‌ی «استحمار»[۱۰]، «استعمار»، «بازگشت به خویشتن» و موارد متعدد دیگر است. در واقع نظریه‌ی تشیع علوی و صفوی شریعتی را باید در سطحی دیگر، جزئی از یک کل بزرگتر نظری فهم کرد که در کنار سایر مفاهیم محوری و نظریات اساسی او معنادار می‌شود.

ادامه دارد 🔻


⬅️ مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی (کلیک کنید)

(http://www.socio-shia.com/index.php/sociology-of-shia-fields/shia-social-history/274-alavi-safavi-maanaai) #جامعه‌شناسی_تشیع
#تاریخ_اجتماعی_تشیع

https://t.me/religionandsociety