️عزاداری انتقادی و خطر روزمره‌شدن.. (قسمت اول).. حسن محدثی گیلوایی

♦️عزاداری انتقادی و خطر روزمرّه‌شدن

(قسمت اول)

✍حسن محدثی گیلوایی

عزاداری انتقادی که در دهه‌ی هشتاد شکل گرفته و عمدتاً در سال‌های پایانی این دهه کم و بیش شناخته شده و از استان یزد فراتر رفته و قدری رواج عام‌تر یافته، متمایز از عزاداری انقلابی دهه‌ی پنجاه خورشیدی است. عزاداری انتقادی، برخلاف عزاداری انقلابی، معطوف به براندازی سیاسی یا تحوّل انقلابی نیست بل‌که معطوف به نقد اجتماعی-سیاسی و فرهنگی از مجرای گفتمان دینی نواندیشانه است. تحوّل‌آفرینی صلح‌آمیز و تدریجی امّا بنیادی، مدّ نظر عزاداری انتقادی و روایت انتقادی عاشورایی است. هدف آن محدود به نقد عرصه‌ی سیاسی نیست بل‌که کلّیّت جامعه و به‌ویژه انحطاط اجتماعی نشان‌گاه و آماج اصلی نقد آن است. بیش از آن که تغییر و تحوّل حکومت و حکومت‌گران و عرصه‌ی سیاسی مورد اعتنای عزاداری انتقادی باشد، تحوّل زندگی اجتماعی-سیاسی و اعتلای کلّیّت جهان اجتماعی و رشد کیفیت زندگی اجتماعی، مطلوب این نوع عزاداری است. عزاداری انتقادی غایتی دوردست‌تر و متعالی‌تر و البتّه دیریاب‌تر دارد. بررسی محتوای عزاداری انتقادی این امر را به خوبی نمایان می‌سازد. لذا با توجه به این تمایز، ضروری است که خطر روزمرّه شدن عزاداری انتقادی به‌نحو جدّی مورد توجّه علاقه‌مندان به آن قرار گیرد.‌

چنان‌که در جای دیگری توضیح داده‌ایم (بهرامپور و محدثی گیلوایی، 1383)، از ابزاری شدن روایت عاشورایی و عزاداری عاشورا گریزی نیست، زیرا هر گروهی (با استفاده از تعبیر بروس لینکلن) آن را برای مسائل خویش احضار می‌کند و فرامی‌خواند و (به قول پل ریکور در بحث از روایت) آن را از آنِ خود می‌سازد. آن‌چه در تاریخ بشری ظهور می‌کند، تردامن می‌شود و به علایق و منافع و درگیری‌های انسانی آغشته می‌گردد. امّا دست‌کم می‌توان تا حدّ قابل اعتنایی، از روزمرّه شدن عزاداری جلوگیری کرد.

عزاداری انتقادیِ موجود به‌دلیل برخورداری از مضامین انتقادی، برای بسیاری از مخاطبان و مردم جذّابیت دارد، زیرا می‌تواند بیان‌گر دردها و رنج‌های مردم و نیز انعکاس دهنده‌ی آرزوها و خواسته‌های آنان برای زندگی در درون یک نظم اجتماعی-سیاسی مطلوب‌تر و جهانی نزدیک‌تر و شبیه‌تر به آرمان‌های عدالت‌خواهانه، برابری‌طلبانه، آزادی‌خواهانه، انسانی و اخلاقی، عاری از ستم، و به‌دور از فقر و پریشانی و بدبختی‌شان باشد. به‌عبارت دیگر، عزاداری انتقادی می‌تواند بدل به زبان توده‌ی محروم و نیز تمامی انسان‌های آزاده و آرمان‌طلب و حق‌طلب باشد. این، یکی از امتیازات بزرگ عزاداری انتقادی است. امّا همین ممیّزه و مشخّصه‌ی بسیار ارزش‌مندِ عزاداری انتقادی، به‌طور بالقوّه می‌تواند امکان تضعیف و تخریب این شکل از عزاداری را فراهم کند و آن را تا حدّ امری روزمرّه، مقطعی، و سیاست‌زده تنزّل دهد.

از آن‌جایی که موقعیت‌های دشوار زندگی اجتماعی، پدید آورنده‌ی نارضایتی فراگیر توده‌ی محروم و مردمِ آزار دیده و ستم‌کشیده می‌شود و حسّی از اعتراض و نقّادی فروخورده پدید می‌آورد، این وضعیت مردمی صدایی را می‌طلبد که دردها و رنج‌ها و خواسته‌هایش را نمایندگی کند و پژواکی رسا به آن بدهد. عزاداری انتقادی، به خاطر محتوای ویژه و مضامین اعتراضی و انتقادی‌اش، می‌تواند عملاً چنین نقشی را ایفا کند. از این رو، عزاداری انتقادی می‌تواند به صورت اعتراضی روزمرّه و زمینه‌مند درآید و مسائل مقطعی و محلّی و اجتماعی-سیاسی زمانه را انعکاس دهد. این امر برای مردم و مخاطبانی که در چنین وضعی قرار دارند، بسیار جاذبه دارد. امّا سبب روزمرّه‌شدن عزاداری انتقادی می‌گردد و آن را از محتوای عام و جهان‌شمول و فرازمینه‌اش تنزّل می‌دهد و لذا از میزان و تأثیرگذاری و ماندگاری‌اش می‌کاهد.


(ادامه دارد.)👇


5 مهر 1398

#عزاداری_انتقادی

@religionandsociety