📖🌊. ▪️شرح مثنوی معنوی «سماع جان».. بیا بیا که تویی جان جان جان سماع

#شبی_در_محضر_مولانا📖🌊
▪️شرح مثنوی معنوی«سماعِ جان»

بیا بیا که تویی جانِ جانِ جانِ سماع
بیا سرو روانی به بوستان سماع
برون ز هر دو جهانی چو در سماع آیی
برون ز هر دو جهان است این جهان سماع

🌿جان ملول و خاموش که در کثرت و آشوب جهان مادی اسیر است، چگونه می‌تواند راه به وحدت ببرد؟ کدام نردبام است که ما را از چاه تاریک ماده و اسارت در تنگنای گسستگی و بی‌نظمی آن بیرون می‌برد و پنجر‌ی وحدت ملکوتی را به روی دل و دیده می‌گشاید. روح انسان با سرشت یگانه‌اش با مفهوم یگانگی قرین و عجین است و در جهان آشوبناک ممکنات، تنها موسیقی و ریاضیات است که او را به سوی وحدت رهنمون می‌شود. سماع جان، عبور از کثرت آشوبناک مادی به مدد موسیقی و سماع موزون است. از این روست که در چنین وجدی جای هیچ درنگی نیست. آری؛

سماع از بهر جان بی‌قرارست
سبک برجه چه جای انتظارست

☘جانی که به وجد و سماع سر به آسمان سرور فرا می‌برد، از دریچه‌ی رقص موزون، جهان واحدی را شهود می‌کند که در آن همه چیز یگانه و یکی است. در جهانی که در آن، آرام می‌گیرد و از خویش فراتر می‌رود. جهانی ورای کثرت و امکان و گسستگی که آرام جان است؛ چنانکه مولوی می‌گوید:

سماع آرام جان زندگانیست
کسی داند که او را جان جانست

🍃در این جایگاه خبر از کثرت و تفرقه نیست. در این جایگاه قص‌ی گسستگی نیست. این جایگاه، جایگاه آرام است. گاه وجد و سماع، وحدت منکشف می‌شود و یگانگی حاصل می‌شود. این وجد و سماع از جنس امکان نیست، بلکه نفیر عرش است که در وجود عارف صفیر می‌کشد و آنکه را این ذوق نیست، سماع او عین گناه است:

در وقت سماع صوفیان را
از عرش رسد خروش دیگر
تو صورت این سماع بشنو
کایشان دارند گوش دیگر

🍀سماع و وجدی چنین، خبر از عالم الوهیت و ملکوت است که در آن چشم دل موسیقی و نظم افلاک را می‌بیند و می‌شنود و بدان دل می‌سپارد تا در عروج از گسستگی به پیوستگی سِیر کند و راه به وحدت ازلی برد که در آن، آنچه هست، حضور و شعور و خبر است:

باز صف گوشها را منصبی
در سماع جان و اخبار و نبی‌
صد هزاران چشم را آن راه نیست
هیچ چشمی از سماع آگاه نیست

☘اگر از جایگاه و چند و چون چنین وحدی بپرسیم باید بدانیم که برای آن وجد، حد و حدود جایگاه نیست. آن سماع از عالم جان است. از آنجایی که بی‌جایگاه است و در مقام فهم چنین جایگاهی بی‌مکانی خوش‌تر است. این سماع شنیدن صدای آن سویی است که از هر سوی بیرون است و فهم آن در گروه دل سپردن به حقیقتی است که سرور و شادی و شادمانی را به ارمغان می‌آورد.

سماعیست سماعیست از آن سوی که سو نیست
عروسی همه آن جاست شما طبل زنانید

@roshanfekridini13.