اضافه کنم که شورابه یی از انتقام هم دردل داعشی هاموج میزند

اضافه کنم که شورابه یی از انتقام هم دردل داعشی هاموج میزند. یعنی زمانی که به وطن استثمار شده خود می‌اندیشند، و به ظلمی که استعمارگران به آنها روا داشته اند ، هتک حرمتی که کرده‌اند، هویتی که لگدمال کرده اند،و….. آتش انتقام در خون شان زبانه میکشد و گمان می‌کنند که با حرکت های تروریستی-جهادی، می‌توانند انتقام خود را از دشمنان دیروز خود بگیرندواز نو ابراز و احراز هویت کنند. در اینجا هم باید ذهن اینان را روشن کرد که از این طریق به مصالح خود نمی رسند. با انتقام نمی توان تمدن تازه ای بنا کرد. با وحشی گری نمی‌توان تمدن تازه ای بنا کرد. با فقه تنها هم نمی‌توان تمدن تازه‌ای بنا کرد؛ همان توهمی که پاره‌ای از فقیهان ما همچنان در آن گرفتارند.

هزار نکته باریکتر ز موی اینجاست

نه هر که سر بتراشد، قلندری داند

به گمان من کمترین خدمت روشنفکران دینی این بوده است که به این نکته های باریکتر از مو مردم را توجه داده اند و به کسانی که دلشان برای معنویت و دین می‌سوزد نشان داده اند که کار از ظرافت های بسیاری برخوردار است و نمی توان بی‌گدار به آب زد.

این هم گفتنیست که روزگار برای دینداران مساعدتر شده است. گویی باد مساعدی به پرچم پیامبران می‌وزد. ما از قرن نوزدهم بیرون آمده ایم. از قرن بیستم بیرون آمده ایم. بسیاری از جامعه شناسان می‌گویند دین دوباره به صحنه باز می‌گردد. بلی اما آن دینی که برمی گردد، دینی نیست که قبلا حضور داشته است. این دین با جامه نوینی برمی‌گردد. نباید گذاشت که با توحش و بربریت برگردد. یعنی به شکل های داعشی. و چنانکه من در همان مقاله نوشتم اگر داعشیان هستند، دانشیان هم هستند. یکی از روشنفکران دینی در ایران ( آقای مجتهد شبستری) در خطاب فقیهان گفت که به من بگویید داعشیان چه می‌کنند که شما نمی‌کنید یا در کتاب های فقهی تان آنرا تصویب نکرده اید. حقیقت همین است.داعشیان همه جا هستندو تا ما از ریشه با این مسائل روبه رو نشویم نمی توانیم شرّشان را از سر مان کم بکنیم .روشنفکران دینی در این زمینه ها حقیقتا ریشه ای فکرمی کنند و می‌خواهند برای آیندگان میراثی برجا بگذارند که هم قابل افتخار باشد،هم قابل دفاع و هم گشاینده گره های فکر ی و اجتماعی.