احتمالا به همین دلیل روشنفکران دینی هم، مانند روحانیان و متکلمان، هیچ وقت به نقد رفتار پیامبر نمی‌پردازند …چرا می‌پردازند

احتمالا به همین دلیل روشنفکران دینی هم ،مانند روحانیان و متکلمان، هیچ وقت به نقد رفتار پیامبر نمی پردازند.

چرا می پردازند. این حرف هم درست نیست. ببینید اتفاقا روشنفکران دینی به دلیل تکیه ای که بر عقلانیت و بر تجربه دینی دارند به نقد پیامبر و حتی نقد قرآن نیز می پردازند. اگر شما به خاطر داشته باشید من در آخرین مقاله ای که در جرس به عنوان”هله برخیز که اندیشه دگر باید کرد”، منتشر کردم، این نکته را اوردم که هیچ دلیل عقلی و شرعی نداریم که نمی توان قرآن را نقدکرد. از قضا رییس قوه قضاییه ایران به من پاسخ داد و گفت که بلی، اگر منظور شما این است که حدیثی امده باشد که قرآن یا پیامبر را نقد نکنید، درست است چنین حدیثی نداریم. اما وقتی که ما قرآن را کلام خدا دانستیم و پیامبر را معصوم دانستیم، دیگر چه جای نقد است.؟

به گمان من دلیل ایشان مخدوش است.چون

اولا نقد، یا بزبان آشناتر برای فقیهان ،”شبهه” بی سبب در دل نمیروید.حال با این شبهه بوالفضول چه باید کرد؟ باید آنرا مطرح کرد ( ولو باعالمان) یا باید آنرا سرکوب کرد و گفت چون پیامبر معصوم است پس نقدو شبهه من باطلست ؟آیا با چنین سرکوبی شبهه مرتفع ونقد بیمعنا میشود؟