سکولاریزاسیون تنها در عرصه سیاست

سکولاریزاسیون تنها در عرصه سیاست

آقای سروش در ادامه صحبت های خود گفت اگر سکولاریزاسیونی در دنیای اسلام رخ دهد، بدون شک با تجربه سکولاریسم در مسیحیت متفاوت خواهد بود.
آقای سروش معتقد است که اگر در مسیحیت جدال دین با علم بود، در اسلام جدال دین با دموکراسی تعیین کننده خواهد بود. او رابطه دموکراسی با اسلام را در حال حاضر مانند رابطه علم با مسیحیت در قرون گذشته دانست و گفت که اکنون دغدغه بیشتر متفکرین اصلاح طلب اسلامی بررسی ارتباط دین و سیاست دموکراتیک است.
او سپس به معانی و سطوح مختلف سکولاریسم اشاره کرد و گفت: «یکی افول و کاهش قدرت مذهب و دیگری جدایی حکومت از کلیساست. معنای سوم از بین رفتن اقتدار روحانیت در امور روزمره زندگی و حذف نفوذ کلیسا از همه نهادهای اجتماعی نظیر اقتصاد، بازار و آموزش و پرورش است. به این معنای اخیر، دین اسلام همیشه سکولار بوده است. زیرا بر خلاف مسیحیت، در اسلام اموری نظیر ازدواج، روزه، حج، خرید و فروش و غیره بدون حضور روحانیت قابل انجام هستند و مشروعیت دارند.»
آقای سروش افزود: «به این معنا، سکولاریسم در تعالیم اسلامی وجود داشته و دارد. در حالیکه در مسیحیت چنین نبود. بنابراین سکولاریزاسیون به معنای رهایی از همه این قیود مذهبی بود. اما در اسلام بیشتر ابعاد دین سکولار بوده است. در اسلام شما نیازی ندارید که تجدید سکولاریزاسیون کنید. تنها سیاست است که شاید نیازی به سکولاریزاسیون به معنای دوم داشته باشد.»

اسلام جایگزین کاتولیسیسم
خوزه کازانوا استاد جامعه شناسی در دانشگاه جورج تاون نیز به تشابهات موجود بین گفتمان حاکم بر اسلام و کاتولیسیسم اشاره کرد.
وی گفت در طی قرون ۱۹ و ۲۰ کاتولیسیسم نقش «دیگری» را برای مدرنیته غربی، پروتستان و لیبرال ایفا کرده است. اما در طی دو دهه گذشته اسلام جایگزین کاتولیسیسم شده و این نقش «دیگری» را بر عهده داشته است.
به عقیده خوزه کازانوا، مدرنیته پروتستانی و لیبرال، هم اسلام و هم کاتولیسیسم را ادیانی می بینند که خیلی مدرن و عقلانی نیستند و هر دو ساختاری فراملّی دارند.
آقای کازانوا اضافه کرد: «این واقعیت که در رم یک آیت الله قرار دارد برای کاتولیک ها این مشکل را ایجاد می کند که نمی توانند بطور کامل به دولت خود وفادار باشند زیرا باید به واتیکان وفادار باشند.»
به گفته او مهاجران کاتولیک که به کشورهای پروتستان می روند و نمی توانند کاملا در این جوامع حل شوند، وضعیتی بسیار شبیه مسلمانان مهاجر در اروپا و عدم همگونی آنها در این جوامع ایجاد کرده اند.

(ادامه 👇🏻)