خوبست بپرسم شما که از روشنفکران دینی چنین انتظاری دارید، آیا از دانشمندان هم چنین انتظاری دارید؟

خوبست بپرسم شما که از روشنفکران دینی چنین انتظاری دارید، آیا از دانشمندان هم چنین انتظاری دارید؟ آیا دانشمندان همیشه به پیش فرض‌های علمی خودشان نگاه نقادانه دارند؟ ندارند. یادمان نرود تقسیم بندی تامس کوهن را که می گوید اکثر علما در دایره ودوره علم نرمال زندگی می کنند، یعنی مبانی خودشان را نقد نمی‌کنند. و راحت و آسوده مبانی را مفروض می‌گیرند و تئوری های تازه‌ای به میدان می‌آورند و مشغول نقد و انتقاد از یک دیگر می‌شوند. تنها وقت بحران هاست که مبانی هم مشمول نقد می‌شود و پارادایمی فرومی ریزد و پارادایم تازه ای میروید. بلی نقد مبانی همیشه خوبست، اما واقعیت این است که ضرورتش در مواقع بحران احساس می شود. از قضا از نظر من، امروز دوران بحران دینی است و روشنفکران دینی درست در همین بحران ها زاده و ظاهر می‌شوند. در علم وعالمان دین بحرانی رخ نداده و احتمالا هیچ بحرانی هم رخ نخواهد داد. اگر یک روحانی دچار بحران بشود، یابی دین می شود یا روشنفکر دینی. روشنفکران دینی کسانی هستند که بحران اندیشه دینی در دوران معاصر را به خوبی درک کرده اند و به همین سبب نگاه انتقادی به مبانی دارند. ولذا دینداریشان مینی مال یا حداقلی است . یعنی تا می توانند، از چیزهایی که غیرقابل دفاع است می کاهند تا به آن حداقلی که قابل دفاع است برسند و آن را نگاه دارند. به این معناست که ما هم به قرآن نگاه نقدی داریم و هم به پیامبر. یعنی ما پرونده این ها را نبسته ایم. بدین معنا که اگر روزی روزگاری به حادثه‌ای، نکته‌ای و انتقادی برخورد کنیم که اندیشه ی پیشین ما رخنه دار کند، آنگاه ما نگاهمان را تازه خواهیم کرد. البته ما عین این انصاف و شجاعت را از روشنفکران غیردیندار هم می‌خواهیم. روشنفکران غیر دیندار نیز به نظر می‌رسد حاضر نیستند در مبانی غیر دینی شان تجدید نظر بکنند.گویی برای آنها یک بار و برای همیشه اثبات شده است که دین امری غیرواقعی و خرافی است ومهر بطلان ابدی بر پیشانی آن خورده است. طرف مقابل را هم دعوت می کنیم که چنین نیندیشدونکند.