سالهاست که ناقدان، مهندس مهدی بازرگان را نواخته و نکوهیده‌اند که پوزیتیویست است

سالهاست که ناقدان، مهندس مهدی بازرگان را نواخته و نکوهیده‌اند که پوزیتیویست است. امسال هم، در نوزدهمین سالگرد درگذشت آن نیکمرد تاریخ معاصر ایران، گویندگانی محترم که در ارادت و احترامشان به مرحوم بازرگان تردیدی نیست، بدون ذرّه‌ای عناد و عداوت، این خطای خطیر را تکرار کرده‌اند و در مقام نقد و تحلیل، آن را چون بیت‌الغزل مصاحبۀ خود به کار گرفته‌اند. «مرا که پروردۀ نعمت بزرگانم»، این انحراف و تحریف گران آمد و خود را مکلّف دیدم که وضو کنم و قلم را شستشو دهم و ناسخ این خطای راسخ شوم.

مرحوم مهندس مهدی بازرگان، استاد ترمودینامیک صنعتی دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران بود و در نوشته‌های مفسّرانه و دین‌پژوهانه‌اش از علوم تجربی بهرۀ فراوان می‌جست و به فلسفۀ متافیزیکال، اعتقاد و اعتنایی نداشت. ولی آیا بازرگان پوزیتیویست بود؟ و از آن عجیب‌تر، آیا دین‌شناسی وی بر «علم پوزیتیویستی» استوار بود؟ و آیا با فروریختن اعتبار پوزیتیویسم، اعتبار سخنان بازرگان هم فرو ریخت؟

به این عبارات، چون مشتی از خروار بنگرید:

«کلام بازرگان یک نوع کلام پوزیتویستی است که البته عمر آن به اندازه عمر اعتبار علم پوزیتیویستی است. او مسلّماً پوزیتیویسم را از ماتریالیست‌ها گرفت و در خدمت دفاع از خدا قرار داد».[۱]

نیز:

«در مورد قرآن، بازرگان قبل از هر چیز باید به ما بگوید که … چرا متد علم پوزیتیویستی را انتخاب می‌کند برای تفسیر قرآن…؟»[۲]

و نیز:

«مهندس بازرگان واقعاً دیدگاهی پوزیتویستی نسبت به همه علوم تجربی داشت.»[۳]

و نیز:

«نگاه ایدئولوژیک به دین مخصوص شریعتی نیست… حال بازرگان این کار را با روش علمی و پوزیتیویستی انجام می‌دهد، شریعتی از طریق جامعه‌شناسی.»[۴]

گویندگان این سخنان، عزیزانی چون هاشم آغاجری، محسن آرمین و مصطفی ملکیان هستند. آقای ملکیان البته چنانکه در خور اوست، از علم پوزیتیویستی (که پاک فاقد معنی و مصداق است) سخن نمی‌گوید و محتاطانه به دیدگاه پوزیتیویستی بازرگان اشارت می‌کند، و از قضا همین است آنکه زخم کهنه را نو می‌کند و بار گران را گرانتر میسازد.

٭٭٭

از اینجا آغاز کنم که علم، علم است و پوزیتیویستی و غیرپوزیتیویستی ندارد. نه پوزیتیویسمِ علمی داریم، نه علمِ پوزیتیویستی. این تعبیرات مطلقاً مجهول و مجعول‌اند. اما پوزیتیویسم، فلسفۀ علم است و فلسفۀ علم هم به معنی علم‌شناسی پسینی است یعنی معرفتی درجه دوم که از ارتفاعی فلسفی در علم نظر می‌کند و در باب چیستی علم، پیش‌فرض‌های آن و روش علمی نظر می‌دهد و برای این کار از منطق، جامعه‌شناسی و تاریخِ علم مدد می‌جوید. «فلسفۀ علم» در بارۀ علم است، نه خودِ علم.

کثیری از دانشمندان علوم تجربی، نه فلسفۀ علم می‌دانند، نه به دانستنش حاجتی دارند. آنها کار خود را می‌کنند و آن‌گاه فیلسوفان علم فرا می‌رسند و می‌گویند که آنها «چه» کار می‌کنند. سؤال دانشمندان از چیستیِ علم نیست، این سؤالِ فیلسوفان است. سؤال دانشمندان از چرایی و چگونگی جزر و مدّ دریاها و آتشفشانی کوه‌ها و وقوع زلزله‌ها و تولد ستارگان و تحوّل جانداران و جوامع و امثال آنهاست. آن هم نه پرسش از علل غایی و فاعلی بعید، بلکه ازعلل قریب.

اینکه علم چیست و چه باید باشد، خود یک سؤال فلسفی است. بسیاری از فیلسوفان علم بر آنند که فلسفۀ علم حق ندارد به دانشمندان بگوید چه بکنند، تا کارشان «علمی» محسوب شود. به عبارت دیگر، کار فیلسوف علم، توصیف است نه تکلیف. هر چه عالمان می‌کنند، همان علم است و از کسی دستور نمی‌پذیرند. لذا نه پوزیتیویسم و نه فلسفه‌های دیگر، تکلیف علم را معیّن نمی‌کنند، و علم ویژۀ خود را نمی‌سازند. علم، فارغ از فلسفه‌های علم، به راه خود می‌رود. پرسش‌های خود را پی می‌گیرد و به مدد تجربه و ریاضیات، پاسخ خود را می‌یابد (یا می‌سازد).

بدین قرار، نه فیزیکِ نیوتنی پوزیتیویستی است، نه فیزیکِ اینشتاینی؛ و پوزیتیویسم نه طرفدارِ ترمودینامیک و تکامل زیستی جانوران است، نه مخالف آنها. این‌ها تئوری‌های متفاوت و متخالف درون علم‌اند و ربطی به فلسفۀ علم ندارند که بر آنها سوار می‌شود. (فرض‌ها و تعلقات پیشینی عالمان، قصّه دیگری است. فلسفه علم پسینی آنها را هم فرا می‌گیرد).

خطای عزیزان نامبرده در آن است که فلسفۀ علم را به جای علم نهاده‌اند و در این جابه‌جایی، هم به علم جفا کرده‌اند و هم به علم‌شناسی، و افزونتر از آن، برای بازرگان عالِم، یک فلسفۀ علم درست کرده‌اند (پوزیتیویسم) که روحش از آن خبر ندارد و برای علم یک صفت تراشیده‌اند (علم پوزیتیویستی) که روح علم با آن بیگانه و از آن بیزار است.

به جای آنکه بگویند بازرگان، ذهنی فرهیخته و مؤدّب به ادبِ علم و ریاضیات داشت و در پی توسعه علمی جامعه بود، می‌گویند حامل و ناقل ویروس علم پوزیتیویستی بود. نفوذ افسانه غربزدگی و موهون بودنِ علم در میان ما نشانی بهتر از این ندارد.

***