◾️باصدای خسرو شکیبایی.. ☘حکایت پنجم: در سیرت پادشاهان

#کتاب_صوتی_چهل_حکایت_گلستان

◾️باصدای خسرو شکیبایی

☘حکایت پنجم : در سیرت پادشاهان

🌿 با طایفه بزرگان به کشتی در نشسته بودم زورقی در پی ما غرقه شد دو برادر بگردابی در افتادند. یکی از بزرگان گفت ملاح را که بگیر این هر دو را که بهر یکی پنجاه دینارت دهم ملاح در آب افتاد و تا یکی را برهانید آن دگر هلاک شد ، گفتم بقیت عمرش نمانده بود ازین سبب در گرفتن او تأخیر کرد و در آن دگر تعجیل ، ملاح بخندید و گفت آن چه تو گفتی یقین است و دگر میل خاطر برهانیدنِ این بیشتر بود که وقتی در بیابانی مانده بودم، وی مرا بر شتری نشانده و ز دست آن برادر تازیانه ای خورده‌ام در طفلی.

[ گفتم صدق الله من عَمِل صالحاً فَلَنِفسهِ و مَن اَساءَ فَعَلیها. ]

تا توانی درون کس مخراش
کاندرین راه خارها باشد

کار درویش مستمند بر آر
که تو را نیز کارها باشد

@roshanfekridini13