بازخوانی تطبیقی «کویریات» شریعتی و «هشت کتاب» سپهری.. شریعتی:

بازخوانی تطبیقی "کویریات" شریعتی و "هشت کتاب" سپهری

شریعتی:
نیازهای بلند ما را همواره بی تاب می دارند و آنچه هست پست است,
عشق های مقدس در جان ما شعله می کشند و آنچه هست آلوده است,
زیبایی ها ما را مدام در حسرت خویش می گدازند و آنچه هست زشت است,
آنچه هست خوب نیست,
پاک نیست,
منزه نیست,
جاوید نیست,
صمیمت ندارد,
عظمت ندارد.
هر چه هست برای مصلحتی است,
هر که هست به خاطر منفعتی است,
هیچ چیز به "خودش" نمی ارزد,
هیچ کس به "خودش" چیزی نیست,
همه چیز را و همه کس را برای سودی و فایده ای گذاشته اند

سپهری:
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند.
قایق از تور تهی
و دل از آروزی مروارید،
همچنان خواهم راند
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
«دور باید شد، دور.
مرد آن شهر، اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ آئینه تالاری، سرخوشیها را تکرار نکرد
چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود

شریعتی:
هرگز باور نمی کنم که سال های سال همچنان زنده ماندنم به طول انجامد. یک کاری خواهد شد. زیستن مشکل است و لحظات چنان به سختی و سنگینی بر من گام می نهند و دیر می گذرند که احساس می کنم خفه می شوم. هیچ نمی دانم چرا؟
اما می دانم کس دیگری در درون من پا گذاشته است و اوست مرا چنان بی طاقت کرده است. احساس می کنم دیگر نمی توانم در خود بگنجم و در خود بیارامم و از بودن خویش بزرگتر شده ام.

سپهری:
در دل من چيزي است، مثل يک بيشه نور،
مثل خواب دم صبح
و چنان بيتابم،
که دلم مي خواهد
بدوم تا ته دشت،
بروم تا سر کوه
دور ها آوایی است که مرا می خواند


شریعتی:
این جامه بر من تنگی می کند.
این کفش تنگ و بی تا بی قرار!
عشق آن سفربزرگ! آه چه می کشم!
چه خیال انگیز و جان بخش است این جا نبودن.

سپهری:
باید امشب بروم!
باید امشب چمدانی را
که به اندازه‎ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بی‎واژه که همواره مرا می‎خواند
یک نفر باز صدا زد: سهراب!
کفشهایم کو؟

گزیده ای از مقاله "هبوط در هیچستان" نوشته دکتر سروش دباغ

خواندن این مقاله برای افرادی که ذهنيت مدرني پيدا کرده و در عين حال
دغدغه هاي زیست معنوي پررنگي دارند، شورانگيز و خردنواز است 👇
http://www.begin.soroushdabagh.com/pdf/85.pdf

t.me/modern_mysticism