آقای دکتر، ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، با تاخیر، تولد شما را تبریک می‌گویم و برایتان سلامتی و طول عمر آرزو می‌کنم

آقای دکتر، ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، با تاخیر، تولد شما را تبریک می‌گویم و برایتان سلامتی و طول عمر آرزو می کنم. در آغاز مصاحبه، هفتاد سالگی شما را بهانه قرارداده و می پرسم، عبدالکریم سروش در مقام یک روشنفکر دینی، اگر به عقب برگردد و مجالی دیگر داشته باشد، آیا در آرا، نظرات و یا مواضع خود تجدید نظری خواهد داشت؟

به نام خداوند. بنده هم تولد خجسته ی “زیتون” را به شما و خوانندگانتان و به مردم خوبمان خجسته باش می گویم. امیدوارم این رسانه ی نوظهور بار امانتی را که خداوند بردوش روشنفکران و عالمان دین نهاده است، به تدبیر وصبوری به بارانداز مقصود برساند. از این که هفتاد سالگی من را تبریک می‌گویید، متشکرم. نمی‌دانم خجل یا خوشدل باشم. به تعبیر سعدی :

هم شادمانم هم خجل، هم تازه رو هم تنگ دل

کاز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را

زمانی که کسی پس ازگذشتن سالی از عمرم به من تبریک می گوید، این سخن از گاندی را به یاد می‌آورم که می‌گفت « نمی‌دانم یک سال از عمرمن کم شده یا یک سال به عمرم افزوده شده است.» حقیقت این است که هفتاد سال از عمرمقدّر من کم شده است و اگر فکر کنم که راه درستی را طی کرده‌ام آنگاه شادمانم و گر نه اندوهناک خواهم بودم؛ پس میان خوف و رجا وقبض و بسط قرار دارم.