پنج‌ مفهوم در نظام فکری شایگان.۱. «تعطیلات در تاریخ» (۱).۲. «توهم مضاعف» (۲).۳

پنج‌ مفهوم در نظام فکری شایگان
۱. «تعطیلات در تاریخ»(۱)
۲. «توهمِ مضاعف»(۲)
۳. «موتاسیونِ فرهنگی»(۳)
۴. «اسکیزوفرنی فرهنگی»(۴)
۵. «روکش کاری(placage)»(۵)

@Haghighatznu

۱.‌ «تعطیلات در تاریخ»
در غرب- به علل‌مختلف- اتفاقی حادث شده است که دیگر فرهنگها از آن غایب بوده اند: نوزایی و در پی آن نهضت اصلاح دینی و بالاخره روشنگری و در یک کلام تجدد. بخش خیره کننده و سرنوشت سازی از تاریخ بشر در جایی رقم خورده است که مردمان فرهنگهای پیرامونی در آنجا حضور نداشته اند. فرهنگهای پیرامونی صرفاً آن هنگام از این خواب بی خبری بیرون آمدند. در این فاصله فرهنگ ما و فرهنگهای همانند آن انگار در «تعطیلات تاریخ» به سر برده اند.
حال که تعطیلات تاریخی٬ ناخواسته تمام شده؛ فاصله ای هست میان آگاهی مردمان سنتی این فرهنگهای پیرامونی با آگاهی مردمان متجددی که سیر تاریخ ایام اخیر را رقم ‌زدند.

@Haghighatznu
۲. «توهم مضاعف»
توهمی که در طی آن اهل این فرهنگها از سویی تصور می کنند که ماهیت فکر‌‌ غربی را می شناسند و آن را کنترل خویش درمی آوردند و با تسلط بر آن عناصری را‌که مطلوب می یابند برمی گزینند و از سوی دیگر تصور می کنند می توانند فرهنگ‌ خود را دست نخورده حفظ کنند. این «توهم مضاعف» به دو صورت غربزدگی و بیگانگی از خود بروز می یابد. گاهی هم به پدیده ای عجیب و پیش بینی ناپذیری می انجامد که نه از عقلانیت نقاد جدید حاصل شده و نه ریشه در ارزشهای فرهنگهای کهن دارد.

@Haghighatznu
۳. ‌«موتاسیون فرهنگی»
تعبیر موتاسیون را شایگان از زیست شناسی وام میگیرد اما در عرصهٔ فرهنگ شناسی تاریخی به آن معنای خاص می دهد. به نظر او تمدنهای سنتی امکان گفتگوهای ثمربخشی را داشته اند.
فاصلهٔ تاریخی فرهنگهای پیرامونی با فرهنگ جدید بالقوه مستعد پر شدن با «موتاسیون» است.
موتاسیون برآمدن صورت جدید است که با سلسلهٔ علل پیشین٬ ارتباط مستقیمی ندارد و خود نقطهٔ عطف سرآغاز سلسله ای نو است که می تواند نامحتملی جلوه گر بشود.

@Haghighatznu
۴. «اسکیزوفرنی فرهنگی»
این بار شایگان تعبیری را از روانشناسی وام میگیرد و به آن معنای ویژه در فرهنگ شناسی تاریخی می دهد. اسکیزوفرنی فرهنگی وصف الحال انسانهایی است که میان سنت و مدرنیته گرفتار ماندن اند. معلق میان خدایان از دست رفته و خدایان هنوز نیامده٬ ارزشهای گذشته و ارزشهای آینده. از حیث تاریخی و فرهنگی مصداق از اینجا مانده و از آنجا رانده.
اسکیزوفرنی فرهنگی علامت حالتی بیمارگونه است. این بیماری گاهی به صورت تعلق خاطر بیمارگون به گذشته و سنت بروز می یابد و گاهی انزجار از آن. گاهی در لباس شیفتگی‌ مفرط به فرهنگ جدید پدیدار می شود و گاهی نفرت از آن و خلاصه در آن واحد حالتهای دوگانه را سبب می شود از قبیل سنت‌ستایی و سنت گریزی و غرب زدگی‌ و غرب ستیزی و به همین ترتیب.

@Haghighatznu
۵. «روکش کاری(placage)»
روکش‌ کاری آشتی دادن ظاهری مفاهیم و معانی مدرن و سنتی است. گرفتن سطوح ظاهری است فارغ از دریافت ریشه های عمیق. یافتن اندک مناسبتی است میان امور جدید و قدیم و پیوند زدن آنها با یکدیگر که البته حاصلی ندارد. جز سوء تفاهمها و ناکامی های تازه. روکش کاری در واقع فعلیت یافتن کژتابی هاست در عرصهٔ عمل که به دو صورت متحقق می شود: روکش کردن جهان بینی ای مدرن بر زمینهٔ جامعه ای سنتی و در هر دو حال نشانه ای است از درنیافتن فاصلهٔ واقعیتها و اندیشه ها.
اما این روکش کاری ها- ولو به نیت خیر- راه به جایی نمی برد و از حوزهٔ کژتابی ها تصویر راست و درستی درنمی آید. در این فرآیندِ ستیز ظاهری با تجدد غربی و دلبستگی سطحی به سنت ماجرای پیچیده ای رخ می دهد که شایگان آن را «غربزدگی ناآگاهانه» می خواند. در این وضع اهل فرهنگ پیرامونی نمی دانند و نمی بینند که در حقیقت از فرهنگ جدید بازی خورده اند و ناخواسته پایبند آن شدن اند.

@Haghighatznu

۱. مطرح شده در نگاه شکسته:
Daryush Shayegan, Le Regard mutilé: schizophrénie culturelle: pays traditional face à la modernité, Paris, Albin Michel 1989.
۲.‌ آسیا در برابر غرب
۳. همان٬ص ۹۱-۹۵
4. Daryush Shayegan, Qu ' est-ce qu'une révolution? Albin Michel 1991 .pp. 83-99
۵. همان٬ص۷۶-۹۹.