📖⛱🌠.. ای مفتی شهر از توبیدارتریم.. با این همه مستی ز تو هشیارتریم

#امشب_با_حافظ📖⛱🌠

ای مفتی شهر از توبیدارتریم

با این همه مستی زِ تو هشیارتریم

تو خون کسان نوشی و ما خون رزان(۱)

انصاف بده کدام خونخوارتریم

🌿🔺حافظ می خواست بگوید حداکثر من حافظ یا آن دیگری اگر هم گناهی میکنیم به گناه خود آگاهیم که یک گناه شخصی ست که مرتکب می شویم .
این خیلی فرق دارد با کسی که دارد که خون خلق می ریزد و به زشتی و بزرگی گناهش آگاه نیست!
☘حافظ اصل حرفش این است که بزرگ کردن بعضی از چیزهای کوچک باعث شده که بعضی از چیزهای بزرگ کوچک شوند
🍁گناهان بزرگ مثل خون خلق ریختن ، آبِ روی بردن و ریا و تزویر و مال مردم خوری کوچک شده و آنوقت گناهان کوچک مثل شراب خوردن پنهانی اینقدر بزرگ شده است.
🍂و از این لحاظ بین ما و حافظ هیچ تفاوتی نیست بنده هم همین نظر را دارم. گناهان در رتبه و مرتبه خودشان باید بنشینند این گناه است آن هم گناه است اما این کجا و آن کجا.
🍃حافظ دشمن سر سخت و درجه ی یک فقیهان و واعظان و صوفیان و روحانیان و وعظ کنندگان و نصیحت فروشان و به تعبیر خودمان"خشک مقدسان" و دین داران بی دینِ دین فروش و متولیان رسمی دین بوده است، در این امر هیچ شکی نیست،
🍂او دشمنی آشکار با «زاهد» دارد و البته که "زاهدِ" او نمادی از؛ «روحانیت»، «واعظان»، «فقیهان»، «نصیحت کنندگان»، «حاجیان حج رفته پر مدعایِ لاف زنِ ورّاجِ پیشانی پینه بسته (به اشاره ی مستقیم خودش که خواهد آمد) و تمامی کسانی که ادعای دین و دین داری و عدم معصیت و عدم تجاهر به فسق می کنند و ظاهری ظاهرا آراسته دارند و دم از دین می زنند، می باشد،
🍁و لذا وقتی که زاهد را نقد می کند و به او می تازد، در اصل به تمامی فقیهان و روحانیان و دین فروشان و دین داران بی معرفت و مقلد و هیچ ندان، که خدا و دین و مذهب و معرفت و حقیقت و ...همه و همه را در انحصار خود دانسته و هر دیگری که راجع به خدا و مذهب و معرفت و دین و شریعت و... سخنی نو یا متفاوت از آنان بگوید، فتوای ارتداد و اتهام بدعت گذاری در دین و سپس طبق باب مباهته تهمت و پاپوش دوزی علیه اش را آغاز کرده و تنفر پراکنی می کنند، به تمامی این ها و به تمامی این اصول خود ساخته و باب های فقهی و ضرورت های دینی جعل شده می تازد
🌿و این زاهد و واعظ فقیه خود خواه و خود حق پندار را سرزنش کرده مدام سیخ می زند و بر این باور است که اینان با این اندیشه ی کج و معوج و خطرناک و خشک و بی روحِ متکی بر اهرم زور راه به جایی نبرده و جز پشیمانی حاصلی نخواهند داشت؛

زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالسلام رفت

من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد

زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
تـا تـو را خـود ز مـیان با که عنایت باشد

« (۱) رزان به معنی ؛انگور میباشد »
@roshanfekridini13.