◾️حکایت سوم؛ شفقت بر خلق.. 🔺🌿مردی از خداوندان حال نزد بایزید آمد و گفت ای بایزید!

#حکایات_بایزید
◾️حکایت سوم ؛ شفقت بر خلق

🔺🌿مردی از خداوندان حال نزد بایزید آمد و گفت ای بایزید! این منزلت به چه یافتی ؟
بایزید گفت : منزلت را رها کن امّا حق تعالی مرا هشت کرامت ارزانی کرد سپس مرا آواز داد ای بایزید !

☘نخستین از آن کرامات این بود که نفس خویش را واپس مانده دیدم و خلق را پیشی گرفته از من

☘دوم آنکه راضی شدم که به جای همه خلق به دوزخ درآیم ، از فرط #شفقتی که بر ایشان داشتم

☘سوم آنکه قصد من ادخال سرور در قلب مومن بود

☘چهارم آنکه چیزی از برای فردا ذخیره ننهادم

☘پنجم آنکه رحمت خدای را از برای خلق بیشتر خواستم تا از برای خویش

☘ششم آنکه کوشیدم خویش را برای ادخال سرور در قلب مومن و #بیرون_راندن_غم از دل او به کار بردم

☘هفتم آنکه از فرط شفقت بر مومنان هر که را دیدم نخست بر او سلام کردم

☘و هشتم آنکه گفتم : اگر خدای تعالی به روز رستاخیز بر من ببخشاید و اذن شفاعتم دهد نخست آنان را شفاعت کنم که مرا آزرده اند و با من جفا کرده اند سپس آنان که در حق من نیکی کرده اند و اکرام کرده اند.
#بخشی_از_یک_کتاب
📚دفتر روشنای[میراث عرفانی بایزید بسطامی]
🔺 نویسنده ؛محمد رضا شفیعی کدکنی
@roshanfekridini13