◾️کانت شناسی. «بخش دوم»

#کاوشهای_فلسفی

◾️کانت شناسی
«بخش دوم»

🌿فلاسفه هرکدام به نوعی درصدد اثبات وجود خدا به یاری عقل بودند که البته محکوم به شکست بود.در این زمینه عقل گرایانی چون #دکارت کوشیدند ثابت کنند باید خدایی وجود داشته باشد وگرنه اندیشه وجود متعال به ذهن ما راه نمی یافت و دیگرانی چون #ارسطو و #قدیس_آکویناس بر آن بودند که می باید خدایی باشد زیرا همه چیز علت اولیه ای دارد.
کانت هر دو این برهان ها را رد کرد و گفت عقل و تجربه هیچکدام مبنای محکمی برای دعوی وجود خدا نیست.
از دید او به عنوان یک پروتستان متعهد بر اخلاق،واجب است که فرض را بر وجود خدا و بقای روح و اختیار انسان قرار داد.
درواقع کانت می گفت آنجا که پای عقل و تجربه می لنگد خلأیی پدید می آید که می توان با #ایمان پر کرد.
او ایمان به وجود خدا،ایمان به بقای روح و ایمان به اختیار انسان را #انگاره های_عملی می خواند.
#انگاشتن فرض کردن چیزی است که اثبات پذیر نیست.چیزهایی که باید به خاطر کردار یعنی اخلاق انسان فرض کرد و فرض وجود خدا یک ضرورت اخلاقی است.
کانت همواره اندیشیده بود که تمییز حق از ناحق کار عقل است نه احساس. در اینجا همرأی عقل گرایان بود که می گفتند توان تشخیص حق از ناحق ذاتی خرد انسان است.همه می دانیم که چه چیز درست است و چه چیز نادرست،نه چون این را آموخته ایم بلکه چون این توانایی در ذهن ما وجود دارد.
موازین اخلاقی #صوری اند چون مقدم بر تجربه اند یعنی وابسته به هیچ مورد خاصی از گزینش اخلاقی نیستند،برای همه مردم و همه جوامع و همه زمان ها کاربرد دارند.
کانت موازین اخلاقی را به عنوان #امر_مطلق مطرح می کرد.مقصود او از موازین اخلاقی درواقع وجدان انسان است.
از دید او تنها وقتی که کاری را به خاطر وظیفه اخلاقی انجام می دهیم عمل اخلاقی کرده ایم به همین دلیل گاه اصول اخلاقی کانت را #اخلاقیات_وظیفه_شناسی می خوانند.
به عقیده او #نیت خیر است که صحت و سقم عمل اخلاقی را معین می کند نه نتایج عمل.به همین سبب اصول اخلاقی کانت،
#اخلاق_نیک_نیتی نیز خوانده می شوند.
کانت از یک سو معتقد به #اراده ی_آزاد انسان بود و از سوی دیگر اعتقاد داشت که همه چیز تابع #قانون_علیت است!
او نیز مانند #دکارت انسان را موجودی دوگانه یعنی دارای دو بخش #نفس و #جسم می دانست و می گفت “ما به عنوان موجودات مادی تابع بی چون و چرای قانون خلل ناپذیر علیت ولی به عنوان موجودی عقلی دارای توانایی گزینش اخلاقی یعنی اراده ی آزاد هستیم.”
یکی از معروف ترین گفته های او بر سنگ مزارش در کونیگسبرگ حک شده است:
«دو چیز ذهن مرا به بهت و حیرت می اندازد و هرچه بیشتر و ژرف تر می اندیشم بر شگفتی ام می افزاید: یکی آسمان پرستاره ای که بالای سر ماست و دیگری موازین اخلاقی که در دل ماست.»
سرانجام کانت موفق شد در کشمکش عقل و تجربه راهی به بیرون از فلسفه بیابد. بدین قرار دوره ای از فلسفه با کانت به پایان می رسد[وی در ۱۸۰۴ یعنی در اوج عصر فرهنگی #رمانتی_سیسم درگذشت].
او همچنین رساله ای با عنوان #صلح_پایدار نوشت که همه کشورها باید در یک جامعه ملل متحد شوند تا همزیستی میان ملت ها تأمین گردد.
حرف کانت این بود که #عقل_عملی انسان حکم می کند که ملت ها از حالت توحش طبیعی خود که جنگ می آفریند درآیند و برای حفظ صلح پیمان ببندند.
حدود ۱۲۵سال بعد از انتشار رساله ی او #جامعه_ملل،پس از جنگ جهانی اول بنا نهاده شد.بعد از جنگ جهانی دوم #سازمان_ملل_متفق جای آن را گرفت. بنابراین می توان کانت را #پدر_اندیشه_سازمان_ملل دانست.

📚 دنیای_سوفی
🔺یوستین گردر
🔹گردآوری : الهام اولیائی

@roshanfekridini13.