پنجگانه ایرانیان و خشکیدگی ایران:. ۲️⃣قسمت دوم: کنشگران محیط زیست. ناصر کرمی/نشریه قلمرو

پنجگانه ایرانیان و خشکیدگی ایران :
2️⃣قسمت دوم :کنشگران محیط زیست
@sahatzist
🖊 ناصر کرمی/نشریه قلمرو

🔸قاعدتا فعالان محیط زیست باید پیشگام تلاش برای مهار خشکیدگی ایران باشند. کمابیش شماری از کنشگران محیط زیست در این باره فعالند. دست کم در فضای مجازی. تعدادی کمتر از ده نفر. در بیرون، در فضای واقعی البته هزاران نفر درگیر حاشیه و متن خشکیدگی ایرانند. مثلا همه آنها که در تظاهرات اعتراضی علیه طرح های انتقال آب شرکت می کنند و یا کشاورزانی که حقابه خود را طلب می کنند

اما از سویی غالب این معترضان درک روشنی از محیطزیستگرایی ندارند و از سوی دیگر حتی برخی از این اعتراضها (عمده طلب حقابه ها در بخش کشاورزی) در تقابل با پارادایم محیط زیست قرار دارد و نه در همراهی با آن. واقعا دلمشغولان محیط زیست در کجای کنشگری برای مهار خشکیدگی ایران ایستاده اند و انتظار می رود به کدام توقعات باید پاسخ دهند؟ در پی چند انگاره در این باره آمده است.
@sahatzist
۱ـ همه خلق در سمت تعیین حقابه برای کشاورزان ایستاده اند. از فعالان سیاست بگیر تا بقیه. ماجرا وجوه پیچیده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد. طرفداران محیط زیست اما نباید در زمین سیاست و اقتصاد بازی کنند. آنها فقط باید در سمت طبیعت و زیستمندان آن بایستند. دست دولت بسته است برای گشودن سدها برای طبیعت؟ مردم محتاج نانند؟ تعطیلی کشاورزی آشوب می آفریند؟ چه مسائل دردناک و دشواری. اما اینها مسائل اهل سیاست است. مشکل دولت است. دولت نباید هزینه حل مشکلاتش را از جیب طبیعت و محیط زیست بدهد. طرفدار محیط زیست نباید در زمین سیاست بازی کند. حل مشکل دولت وظیفه او نیست. گرفتن حق طبیعت وظیفه اوست. دولت به اندازه کافی مدعیان جان بر کف دارد. نگران دولت نباشید. نگران طبیعت رو به فنا و زیستمندان زبان بسته و بی پناه آن باشید.

۲ـ به عنوان طرفدار محیط زیست شما قرار نیست برانداز یا اصلاح طلب یا اصولگرا یا هر نحله سیاسی دیگری باشید. شما قرار است زیستبومگرا (اکولوژیست)باشید. تا همین جا هم طرفداران محیط زیست و خود محیط زیست به اندازه کافی به سیاست کولی مفت داده اند. بس است. اگر کت و کولی برایتان مانده آن را نثار طبیعت کنید.
@sahatzist
۳ـ ما در ایران تا دلت بخواهد انواع دلمشغول سیاست داریم. از اصلاح طلب و اصولگرا در یک سو، تا برانداز و چپ و فمینیست و ... در سوی دیگر. اما سبزگرا نداریم. سبزگرا به مفهوم کلاسیک ادبیات سیاسی. اینکه سگ و گربه توی خانه نگه میداری و گوشت نمی خوری به معنای سبزگرا بودن نیست. سبزگرا فراتر از یک سبک زندگی است.
@sahatzist
سبزگراها در حوزه سیاست البته به سوسیال دموکراتها نزدیکترند. (سوسیالیسم به واسطه اینکه یک چشم انداز برابر پایدارتر است و دموکراسی در اجابت به این قاعده که تنوع و تکثر چشم انداز را مقاوم تر و افزونتر مستعد تکامل می کند). اما نوع دخالتی که آنها از دولت در عرصه اقتصاد می خواهند متفاوت است: برای دستیابی به یک جامعه پایدار و مرفه رقابت عادلانه برای تولید (دموکراسی) و توزیع عادلانه ثروت (سوسیالیسم) کافی نیست.

مهمتر از این دو نظارت بر فرآیند تولید است. پایداری چشم انداز بیش از آنکه ناشی از چگونگی توزیع ثروت یا ماهیت تولیدکنندگان باشد وابسته به فرآیند تولید است. در همین جاست که مثلا در موضوعی همچون اعتراض کشاورزان اصفهان و یزد راه سبزها از فعالان سیاست جدا می شود: از دید سبزها خواسته این کشاورزان به حق نیست و نباید به عنوان یک مطالبه سیاسی پیگیری شود. آن کشاورزان آبی را می خواهند که متعلق به خودشان نیست و اساسا آن شیوه کشت و کار سیستم غلطی از تولید است که باید متوقف شود.
@sahatzist
۴ـ سانتیمانتالیسم چشم اسفندیار محیط زیستی های ایران است. یک دلیلش این است که از روی دست سبزهای اروپای شمالی و غربی می نویسند. محیطزیستگراهای ایران اغلب زیادی احساساتی، زیادی بی وطن، زیادی ایده آل‌گرا و در عین حال زیادی تقلیل‌گرا هستند. اگر فرض کنیم عمده آنچه که هم اکنون طرفداران محیط زیست در ایران برای ان می جنگند برآورده شود، باز هم منجر به پایداری حتی بخشی از زیستبوم ایران نخواهد شد. چون غالب آن دلمشغولی ها نه جدی هستند، نه واقعی و نه موثر. در این باره در ادامه این سلسله یادداشتها بیشتر می نویسم.

۵ـ توهین به مردم! عجیب است که این وجه مشترک بسیاری از فعالیت های محیط زیستی در ایران باشد. با افسانه ها و انگاره ها و توهم هایی