سیاره خصوصی شده؛ لطفا هوای طبقه ما را آلوده نکنید!.. 🖋، کارشناس ارشد محیط زیست و منابع پایدار

سیاره خصوصی شده؛ لطفا هوای طبقه ما را آلوده نکنید!

🖋 #مسلم_یوسف_زاده، کارشناس ارشد محیط زیست و منابع پایدار

منبع :تارنمای روزنامه بهار
@sahatzist
1- توماس مالتوس از نخستین کسانی بود که به مساله افزایش جمعیت و نسبت آن با استهلاک منابع توجه کرد. از این حیث او را می توان از پایه گذاران آنچه امروزه اقتصاد محیط زیست می نامیم دانست. با اینهمه این کشیش قرن نوزدهمی سر سلسله مکتبی بود ارتجاعی با نام مالتوزینیسم که بر اساس آن طبقات فقیر و در کل توده های مردم به علت تولید مثل، عمده ترین مقصر تحدید منابع شناخته می شدند. در این مکتب توده¬های فقیر تنها پدیده ای مورد مطالعه بودند که می-بایست عندالزوم مورد مهندسی و کنترل اجتماعی قرار گیرند تا منابع حراست شوند؛ برای که؟ لابد برای طبقه اربابان!
@sahatzist
یکی از ایده های برآمده از مکتب مالتوزینیسم ایده ایست به نام تراژدی منابع مشترک که توسط گرت هاردین بیان شد. بر مبنای این ایده هنگامی که منابع محدودی به صورت مشترک مورد بهره برداری بیش از یک فرد قرار گیرند با توجه به اینکه (یا بهتر: با فرض اینکه) هر کدام از افراد بهره برداری کننده به فکر بیشینه کردن منفعت خویش از منابع مورد بحث است، سرنوشتی بهتر از استهلاک کامل آن منابع متصور نخواهد بود. چنین استدلالی عملا تنها یک راه حل در پیش رو می گذارد و آن خصوصی کردن منابع عمومی برای حراست از آنان است. بر همین اساس هم هست که هم اکنون نیز عده ای داعیه دار حفاظت از محیط زیست پیشنهاد می کنند که برای حراست از منابع طبیعی همچون جنگلهای استوایی آمازون "تنها راه حل" فروش هر شش دانگ این جنگلها به بخش خصوصی است. چرا؟ زیرا تنها در این صورت است که صاحبان ثروتمند این منابع می¬توانند آنها را، با اتکا به قوانین قدرتمند حمایت از مالکیت خصوصی، از شر توده نفهم کم مایه که احتمالا به علت فقر به این منابع ارزشمند ناخنک می زنند، حفظ کنند. فارغ از نقدهای اساسی که به نظریه مالتوس و همچنین نظریه تراژدی منابع عمومی وارد آمده، اینجا تاکید من بر نوع نگاه در این مکتب به طبقات فرودست به عنوان موجوداتی موذی و مخرب و مصادره طبیعت به نفع طبقات ثروتمند است.
@sahatzist
2- اخیرا عده ای از پیروان وطنی مکتب مالتوزینیسم که احتمالا خود مالتوس را هم از بابت تهورشان در چسبیدن به این اصول شگفت زده می کنند دعوت خود را آشکار کرده اند. این افراد که بعضا به عنوان مدافعین حقوق حیوانات هم شناخته می شوند و در برگزاری نمایشگاه یا اظهار نظر و اعتراض در این خصوص ید طولایی دارند، در پی انتشار تصاویر به شدت تاثر برانگیز "گور خوابها" که گوشه ای بسیار کوچک از فاجعه شاید بتوان گفت نهادینه شده فقر در این سرزمین را به تصویر می کشند، از اینکه چنین کسانی "وجود" دارند و بخشی از بودجه عمومی به ناچار برای این موجودات صرف می شود اظهار تاسف کرده اند و پیشنهاد داده اند این موجودات موذی "عقیم سازی" شوند. توجه کنید که حتی منظور این نبوده که روشهای پیشگیری از بارداری به آنها آموزش داده شود؛ بلکه احتمالا به این علت که هیچگونه تفاوتی میان سگ و گربه و موش (با این فرض که عقیم سازی در مورد این حیوانات روا باشد) و این موجودات (که البته جایی بهتر از آن حیوانات هم برای زندگی ندارند) نیست، دولت باید به نمایندگی از انسانهای فهیم طبقه متوسط به بالا از قوه قاهره خود برای عقیم سازی طبقات فرودست استفاده کند. به عقیده این گروه، این "ژنهای ضعیف" را اصولا نباید به این جهان راه داد (در اینجا احتمالا هیتلر و تمام اعضای حزب نازی نیز به احترام چنین گفتاری از گور برخاسته اند)؛ و نهایتا اینکه: "باید به انسانهایی که اینسان بدبخت ... بیچاره و سرگردان در حال تولید مثل هستند... فرمان ایست داد."
@sahatzist
3- آنچه امروزه آنرا مساله محیط زیست می نامیم چیزی نیست جز نوک کوه یخی که از آب بالا مانده است و در نتیجه به مساله غیر قابل چشم پوشی بدل شده است. قسمت بزرگتر و کمتر در معرض دید این کوه یخ زنجیره فجایعی است که سیستم اقتصادی-سیاسی موجود بر سر انسان و انسانیت آورده و می آورد. نمی توان تنها مساله محیط زیست را از کلیت این زنجیره جدا کرد و برای آن راه حلی جستجو کرد، و همزمان بر فقر، نابرابری طبقاتی، جنگ، استثمار و... چشم پوشید. زیرا این نوع تقلیل گرایی آگاهانه و ناآگاهانه در خدمت همان سیستمی خواهد بود ک