فمنیسم و اخلاقیات زیست محیطی.. قسمت دوم: کهتری و مهتری و اکو فمنیسم

فمنیسم و اخلاقیات زیست محیطی

قسمت دوم: کهتری و مهتری و اکو فمنیسم

برگرفته از دایره المعارف فلسفه استنفورد به نقل از تارنمای وگانکایند
@sahatzist

شیوه ی تفکر دوتایی یا دوگانه، جهان را در عبارات قطبی متضاد نظیر مذکر/مونث، مردانگی/زنانگی، منطق/احساس، استقلال/احتیاج، کنش گر/کنش پذیر، ذهن/جسم، ناب/چرک، سفید/رنگین، متمدن/بدوی، برتر از تجربه/در همه جا حاضر، انسان/حیوان و فرهنگ/طبیعت می بیند. به علاوه، تحت دوگانگی، تمامی عناصر اول در این زوج های تقابلی با یکدیگر تلفیق می شوند و عناصر دوم نیز به همین ترتیب با یکدیگر وفق پیدا میکنند. مثلا جنس مذکر وابسته به ذهنِ دکارتی، خلاق، کنش گر، منطقیِ انسان، و فرهنگِ متمدن، منظم و متعال پنداشته می شود در حالیکه نگاه به جنس مونث با جسم حیوانیِ تعیین شده، کنش پذیر، احساساتی، و طبیعتِ بدوی، نامنظم و در همه جا حاضر گره خورده است. فمنیست ها معتقدند، این دوگانگی های به هم پیوسته صرفا دو شعبگی های توصیفی نبوده بلکه در بر دارنده ی یک امتیازبخشیِ جزمی به نفع یک طرف از این عناصر متضاد نسبت به طرف دیگر است. دوگانگی به هر آنچه در طرف مذکر قرار گرفته، برتری اعطا کرده و هرآنچه در سمت مونث واقع شده را مادون می انگارد. سپس "منطق سلطه" حکم میکند آنانی که در طرف برتر (مانند مردان، موجودات عقلانی، بشر) قرار دارند، اخلاقاَ حق دارند بر آنانی که در طرف کهتر(مانند زنان، موجودات فاقد عقلانیت، غیر انسان) واقع شده اند تسلط یافته و آنان را به عنوان ابزارِ صرف مورد بهره برداری قرار دهند.
@sahatzist
با اینحال، مشکل طرز تفکرات سلسله مراتبی و دوگانه تنها این نیست که از حیث شناخت شناسانه نامعتبرند. موضوع تنها این نیست که گروه مسلط، غالباَ گروه تحت تسلط را به غلط فاقد (یا دارای) آن خصوصیات منتسب به مهتری (یا کهتری) می داند، یا اینکه گروه تحت تسلط غالباَ کلیشه های نادرستی از خود که توسط سلطه گران تخصیص یافته را درونی سازی مینماید، یا اینکه تفکر کلیشه ای غالباَ از تفاوتهای مهم و اصلی میان افراد چشم می پوشد. طبق تجزیه تحلیل های فمنیستی، از همه مهمتر، شالوده ی دوگانگی جزمی – ارزش گذاری مشخصه های یک طرفِ قطبی سازی شده و سلب ارزش مشخصه های قطب دیگر، این انگاره که سلطه و ستم با توسل به مشخصه هایی همچون مردانگی، عقلانیت، متمدن یا توسعه یافته بودن و غیره توجیه پذیر است—خود به تنهایی مشکلزا است.
@sahatzist
فمنیسم، چالشی ریشه ای را برای تفکر زیست محیطی، سیاست و دیدگاه های اخلاقی اجتماعیِ سنتی بیان می دارد. از پیوند مسائل زیست محیطی با معضلات اجتماعی گسترده تر در رابطه با انواع گوناگون تبعیض و استثمار و نیز بررسی های بنیادین روان شناسی بشر، حکایت میکند. گرچه، اینکه ارتباط میان صورت های متفاوت ستم و رهایی، ادراکی، علی یا صرفا مشروط است همچنان محل مباحثه است . عبارتِ "اکوفمنیسم" ، که توسط Françoise d'Eaubonne در سال 1974 ابداع شد، یا "فمنیسم اکولوژیکی" زمانی عموماَ بر هر دیدگاهی که فعالیت زیست محیطی را با تحلیل های فمنیستی ترکیب میکرد اطلاق می شد. با اینحال، به دلیل تنوع و اختلاف نظر میان تئوری های فمنیستی، این عبارت گسترده تر از آن است که گویا باشد و به همین دلیل معمولاَ بکار نمیرود.
#اکو_فمنیسم
#استنفورد
@sahatzist
ساحت زیست

http://s1.upzone.ir/68795/12774_anamendieta-4-640x360.jpg