چیزی را فراموش نکرده‌ای؟. درختی، تپه‌ای یا صدای جیرجیرک را …

چیزی را فراموش نکرده ای؟
درختی، تپه ای یا صدای جیرجیرک را...

(سندروم مخرب فراموشی نسلی زیست محیطی را می شناسید؟)

🖋زینب یوسف زاده

-فصل بهار برای ریواس. از این آبراهه به بعد ... ما از همینجاها کوهنوردی رو شروع می کردیم یادش بخیر تا اون بالا ها می رفتیم.

- توهم زدی پدرم؟ تا کدوم بالاها؟...اینجا که تا چشم کار می کنه خیابون کشی و ساختمونه.

مشابه این مکالمه را شنیده اید؟ شاید حتی خط دوم را در ذهن خود گفته باشید. اگر جواب شما مثبت است شما در مواجهه با موضوع مهمی به نام "فراموشی نسلی زیست محیطی" قرار گرفته اید.

منظور از "فراموشی نسلی زیست‌محیطی" آن است که متر و معیار فرد در مورد سلامت طبیعت و محیط زیستش آن چیزی است که در دوران حساس کودکی خود ادارک کرده است. او آن را به عنوان طبیعت و محیط پاک می‌شناسد. هر تغییری در آینده را بر مبنای آن می‌سنجد و لذا، با پیشرفت هر نسل، طبیعت و محیط تخریب بیشتری می‌یابد بدون آنکه کل تخریب حاصل در طی چندین نسل به صورت یکجا محسوس باشد. از آنجا که هر نسل فقط اندکی از آن را تجربه کرده لذا نمی‌تواند نسبت به کل این تخریب حساس باشد. (عبدالحسین وهاب زاده مترجم کتاب درسنامه کودک و طبیعت)

و این به چه معناست؟
یعنی برای کودکان آینده، دریاچه ارومیه فقط یک پاراگراف حفظ کردنی بی معنی در کتاب جغرافیاست، آنجا که ما در آب شورش بازی کرده ایم و بر روی کشتیهایی که روی آن شناور بودند باد را در آغوش گرفته ایم والبته همانجا که پدر و مادرهایمان توی لجنهای درمانی اش آرمیده اند و از شنا کردن در آن خاطره ها دارند. یعنی نسل بعد هیچ حسی در مورد بکر و دست نخورده بودن جنگلهای گلستان ندارد. یعنی برای نسل بعد زاینده رود دیگر میعادگاه عشاق نیست، چند تا پل قدیمی بر یک زمین خشک و ترک خورده است. شاید برای نسل بعد تر از آن هم جنگلهای هیرکانی نامی باشد نا آشنا ، که بهره ای از انرژی جادویی آن نبرده است. احتمال زیادی وجود دارد که نسل بعد احساس و انگیزه ای برای بازیابی و پیوند دوباره با آنها که گفتم نداشته باشد. همانطور که تماشای آسمان پر ستاره که با آلودگی نوری امروزه شهرها دیگر نه سهم ماست و نه خود را محق برای داشتن آن می دانیم. همانطور که باریدن برف تا کمر، ساختن آدم برفی و تونل زدن توی برف جز خاطرات خیلی از ماها نیست. از لذت خوردن گردو و انگور زیر درخت توی باغ، در فصل برداشت محصول، بی خبریم.

آیا موضوع به همینجا ختم می شود؟ آیا نبود خاطره از لذتهایی که می توانستیم داشته باشیم و نداریم و درباره شان چیزی نمی دانیم، تنها پیامد این هیولای فراموشی است؟ آیا بی قراری بی دلیل ما در محیطهای دربسته، خستگی و فرسوده شدن ما از تماشای مداوم موانع ساختمانی که آسمان را از ما دریغ می کنند، روان همیشه آشفته ما که همیشه به دنبال گمگشته ای می گردد، بچه هایی که حال بازی کردن ندارند و انگار از همان ابتدا افسرده به دنیا آمده اند، اثرات این گسستگی ما از میراث طبیعی- عاطفی ای نیست که ذهنمان چیزی از آن به یادندارد ولی ژنهایمان از این فراق جانسوز هر لحظه در فغان است؟

#زینب_یوسف_زاده ، #فراموشی_نسلی_زیست_محیطی

@sahatzist

http://s1.upzone.ir/10124/keder.ir-1-1211.jpg