👈 شهرهایی که پیش از ظهور فراگیر برده‌های انرژی شکل گرفته‌اند، کوچک‌ترند و ابعادشان به گونه‌ای است که می‌شود آن‌ها را با پای پیاده

👈 شهرهایی که پیش از ظهور فراگیر برده‌های انرژی شکل گرفته‌اند، کوچک‌ترند و ابعادشان به گونه‌ای است که می‌شود آن‌ها را با پای پیاده طی کرد.
👈 اما فاصله‌ها در شهرهای جدیدتر آن‌قدر زیاد است که فقط به کمک برده‌های انرژی می‌توان آن‌ها را پیمود.
در گذشته حتی پادشاهان نیز به اندازهٔ شهروندان معمولی جوامع معاصر از خدمات بندگان و بردگان بی‌شمار بهره‌مند نبودند!

جوامع معاصر ارزش سوخت‌های فسیلی را به هزینهٔ استخراج، پالایش و توزیع آن‌ها تقلیل می‌دهند و هزینهٔ جایگزین ساختن آن‌ها را لحاظ نمی‌کنند: ارزش این منابعِ تجدیدناپذیر که هدیهٔ میلیون‌ها سال فعالیت خورشید و زمین هستند به مراتب بیشتر است. اگر هزینهٔ جایگزینی لحاظ می‌شد، قیمت هر لیتر بنزین احتمالاً به چند صد هزار دلار می‌رسید. مصرف این سوخت‌ها آسان و ارزان است، اما جایگزین ساختن آن‌ها دشوار: کار ماهیچه‌ای یک‌سال یک فرد، معادل مصرف سوخت یک خودرو طی یک هفته است. اغلب جوامع معاصر به جای این‌که منابع ارزشمند و محدود را با دقت زیاد صرف ساختن نظام‌های اقتصادی تجدیدپذیر کنند، با نفرت و خشونت به منتقدانشان نگاه می‌کنند.

فولر در دوران حیات خود (۱۸۹۵ تا ۱۹۸۳) شاهد افزایش روزافزون هزینهٔ برده‌های انرژی بود. نگاهی به تاریخ صنعت نفت این نکته را به خوبی نشان می‌دهد. اولین چاه نفتِ آمریکا در سال ۱۸۵۹ و به عمق فقط ۲۱ متر حفر شد. امروزه، برخی از چاه‌های حفر شده در خلیج مکزیکو پس از طی ۱۵۰۰ متر عمق آب دریا، به ۴۰۰۰ متر دیگر نیز حفاری در پوستهٔ زمین نیاز دارند.

دستیابی به برده‌های انرژی جدید (مثلاً استخراج نفت)، خود نیازمند کارِ برده‌های انرژی است؛ ولی بهره‌گیری از برده‌های انرژی مشمول قانون بازده نزولی است. در اوایل قرن بیستم یک بردهٔ انرژی می‌توانست چاهِ نفتی حفر کند که منجر به یافتن ۱۰۰ بردهٔ‌ انرژیِ جدید می‌شد: یعنی نسبت «۱۰۰ به ۱». این نسبت در نیمهٔ دوم قرن بیستم به «۳۰ به ۱» رسید. در دههٔ اول قرن بیست و یکم این نسبت به «۱۰ به ۱» نزدیک شده است. هر چه این نسبت به «۱ به ۱» نزدیک‌تر شود، کسر بزرگ‌تری از برده‌های انرژی موجود را باید در صنایع استخراج انرژی مشغول کرد. اگر به حد فرضی «۱ به ۱» برسیم، عملاً همهٔ برده‌های انرژی جامعه در حال استخراج برده‌های انرژی جدید خواهند بود و هیچ بردهٔ انرژی اضافه‌ای برای سایر بخش‌های اقتصاد باقی نمی‌ماند. طبیعی است که مدت‌ها پیش از رسیدن به چنین حدی، وابستگی اقتصاد به برده‌های انرژی باید کاهش یابد.

طی قرن بیستم، دوران اوج وفور و ارزانی سوخت‌های فسیلی، چیدمان شهرها، اقتصادها، ذهنیت‌ها و توقع‌ها تغییر کرد. این چیدمان‌های جدید مبتنی بر این پنداشته بودند که سوخت‌های فسیلی همواره فراوان و ارزان باقی خواهند ماند. اما این پنداشته به احتمال زیاد با شرایط دوران پسافسیلی که مبتنی بر منابع تجدیدپذیرِ انرژی است، سازگار نیست. منابع تجدید پذیر نمی‌توانند به سرعت جایگزین حجم عظیم سوخت‌های فسیلی شوند.
گذار به 👈دوران پسافسیلی👉 باید همراه باشد با:

👊 مبارزه با «برده‌داری انرژی» :

مصرف انرژی باید کاهش یابد تا مجدداً به بودجهٔ خورشیدی روزانهٔ زمین بازگردد؛ این یعنی:

👈 باید با شیوهٔ زندگی امروز که مبتنی بر 🤛 برده‌داری انرژی 🤜 است خداحافظی کنیم.

منبع ترجمه و خلاصه: http://eco-literacy.net/energy-slaves/
متنِ اصلی و کمیک‌ها را در اینجا ببینید:
http://Stuartmcmillen.com/comic/energy-slaves/

اگر پسندیدید، برای هم-آگاهی، هم-تکانی و هم-چاره اندیشی، هم-رسانی کنید...🌾