محیط زیست نیازمند نظریه پردازی است. نشرو بازنشر مطالب در این کانال به معنای تایید آن ها نیست. صفحه ما در اینستاگرام https://instagram.com/sahat_zist?utm_source=ig_profile_share&igshid=oiuzhhz712pw تماس و پیشنهادات: @sahatzistadmin @AnooshehZahra
چرایی مغفول ماندن محیط زیست. قسمت چهارم: تقلیل هدف به ابزار.. 🖋دکترمحمد فاضلی
چرایی مغفول ماندن محیط زیست
قسمت چهارم : تقلیل هدف به ابزار
🖋دکترمحمد فاضلی
این مقاله در شماره 31 مجله اندیشه پویا با عنوان «باید خشمگین باشیم: بحران محیط زیست و مسئولیت علوم اجتماعی» منتشر شده است.
@sahatzist
پیچیدگیهای سادهسازیشده
بحران محیط زیست در ایران متأثر از پیچیدگیهایی است که سادهسازی شدهاند. نوعی تقلیل صورت گرفته است. تقلیل هدف به ابزار، یکی از مسیرهای طی شدن فرایند بروز بحران بوده است. برای مثال، هدف هر کشوری امنیت غذایی است، اما این هدف در تمامی سالهای گذشته به امنیت کشاورزی تقلیل یافته است. میتوان امنیت غذایی را با ایجاد کشاورزی رقابتی، ترکیب درستی از واردات و صادرات آب مجازی، بهبود فناوری، ارتقای دانش کشاورزان، سیاستهای تجاری مناسب و سیاست خارجی کارآمد به ارمغان آورد. اما امنیت غذایی در ایران به امنیت کشاورزی – به هر قیمتی – تقلیل یافته است.
@sahatzist
تقلیل توسعه از فرایند به پروژه، سازوکار خطرناک دیگری در مسیر پیدایش بحران بوده است. توسعه پروژه نیست، بلکه پروژهها میتوانند ابزارهای توسعه باشند. هدف در ایجاد توسعه، افزایش توان کشور و مردمان سرزمین برای بقا و ماندگاری با استانداردها و کیفیتی مشخص است. اما در سالهای گذشته با تبدیل پروژهها به اهداف توسعه، توان کشور برای بقا و ماندگاری که هدف اصلی بوده است کاهش یافته و امنیت و منافع ملی به خطر افتاده است. پروژهها توسعه را تعریف نمیکنند، بلکه در تعاریف مختلف از توسعه، پروژهها هم جایگاهی مییابند. قطعاً در هر تعریفی از توسعه، شماری از پروژهها – فولادسازی، سدسازی، راهسازی و ... - هدفگذاری میشوند، اما بدون تعریفی و طراحی مشخصی از توسعه، پروژهها به شلیکهای بیهدف بدل میشوند.
@sahatzist
استفاده ابهامآمیز از واژه مردم نیز بر فرایند پیدایش بحران تأثیر گذارده است. سالهاست که در ادبیات رسمی کشور واژهای به نام «مردم» به کار برده میشود، بدون آنکه تعریفی مشخص و دقیق از آن ارائه گردد؛ و تکنوکراسی از قول «مردم» سخنانی میگوید و تصمیماتی میگیرد که ذینفعان آن به صورتی مبهم تعریف میشوند. در اصل همه پیچیدگیهای مردم، به برساختی ابزاری از مردم تقلیل داده میشود.
علوم اجتماعی وظیفه داشته است در تصریح واژه مردم نقش ایفا کند. جامعهشناسان وظیفه داشتند بگویند خیر جمعی، خیر فردی و خیر سازمانی به ندرت بر هم منطبق میگردند و «مردم» واژهای مبهم است که جایگزین پیچیدگی ناشی از عدم تطابق این سه نوع منفعت میشود. هر کس از این واژه استفاده میکند باید معلوم سازد که مرادش از واژه «مردم» چیست؟ مردم یکسان نیستند، و بسته به جایگاه طبقاتی، محل زندگی، قدرت سازماندهی و هزاران عامل دیگر، با یکدیگر متفاوت هستند. وقتی گفته میشود کاری برای خیر مردم انجام میگیرد، باید مشخص شود که برای چه کسی و با چه منافعی صورت میگیرد.
@sahatzist
اندوختههای آبی کشور، به نام مردم مصرف شده است، اما معلوم نیست که این مردم همان کسانی هستند که در سیستان در معرض طوفان شن و خاک ناشی از خشک شدن تالاب هامون زندگی میکنند، یا مردمی که در شمال تهران با یارانه آب و انرژی، آب را تا طبقات بالای برجها و پنتهاوسها منتقل میکند؟ مردم بسیار متکثر و متنوعاند و هر سیاستی در راستای منافع مردم، باید متضمن تعریف و تصریحی دقیق درخصوص نسبت این موجودیتهای متکثر با منافع حاصل از هر اقدام باشد. این تعریف و تصریح باید در زمانبندیهای متفاوت بیان شود.@sahatzist
تقلیل ساختار به کنشگر یکی از مهمترین تقلیلهای بحرانساز در حوزه محیط زیست ایران است. زیرساختهای مادی و ساختارهای نهادی جامعه و اقتصاد ایرانی دارای ویژگی ناکارآمدی و ناپایداری است. خیلی خلاصه، در این ساختار، اجازه ساخت خانههایی داده شده است که چند برابر خانههای استاندارد در دنیا اتلاف انرژی دارند؛ اتومبیلهایی ساخته شده است که دو تا سه برابر متوسط دنیا مصرف سوخت دارند؛ اجازه کاشت محصولاتی داده شده است که با هیچ یک از قیمتهای متداول در دنیا اقتصادی نیستند، اجازه مصرف بیرویه کودهایی شیمیایی داده شده است که به دلیل آنکه منافع بسیاری به آن وابسته است، به نمیتوان درباره آنها سخن گفت. در همین حال، دیوارهای شهر را دستگاههای تبلیغاتی همین ساختار با هزینههایی که تحلیل آنها نیز آموزنده است و افشاگر، پر میکنند از شعارهایی زیبای که از کنشگر میخواهد در مصرف انرژی صرفهجویی نموده و آ