سیاست و تفکر اضطراری. قسمت دوم: سیاست و کثرت مسائل عینی و ضروری.. 🖋محمد جواد غلامرضا کاشی

سیاست و تفکر اضطراری
قسمت دوم: سیاست و کثرت مسائل عینی و ضروری

🖋محمد جواد غلامرضا کاشی
برگرفته از وبلاگ "زاویه دید"
@sahatzizst
به همین سیاق، به مسائل دیگر ما نیز بیاندیشید. فقر و فساد و بیکاری نیز در همین شمارند. این امکان و استعداد وجود دارد که حول و حوش هر یک از آنها الگویی از تفکر اضطراری شکل گیرد و حاملان و مدعیانی در عرصه سیاست، فرصت را از دیگران بگیرند.
بنابراین تفکر اضطراری اگر چه با تفکر کارشناسانه سر ستیز ندارد، اما در بنیاد خود سیاسی است و نمی‌توان آن را به تفکر کارشناسانه تقلیل داد.
وقتی سخن از آب و فساد و فقر می‌رود، گاهی چنین وانمود می‌شود که سیاست‌مداران باید دست بردارند تا کارشناسان فهیم مسائل را حل کنند. اما واقع این است که دقیقاٌ به دلیل همین بی توجهی به سرشت سیاسی تفکر اضطراری است که تشخیص‌های کارشناسانه قادر نیستند به مساله برنامه ریزان حوزه سیاست تبدیل شوند. اگر به این ماجرا از موضع مخالف نگاه کنیم، مساله وضوح بیشتری پیدا می‌کند: همه نیروهای سیاسی موثر، اثربخشی خود را از طریق بهره مندی از یک تفکر اضطراری تحصیل می‌کند.
@sahatzist
من در یادداشت قبلی‌ام، تلویحا به این نکته توجه داشتم که اصلاح طلبان تنها گروهی هستند که فاقد تفکر اضطراری‌اند. جناح مقابل آنان، بر مقوله امنیت تمرکز کرده است و الگویی از تفکر اضطراری ساماندهی کرده است. انصافاً در این زمینه هم موفق بوده است. صرف مقایسه وضعیت فعلی ایران با آنچه در منطقه می‌گذرد، و صرف مقایسه خیابان‌های تهران با حلب و درعا، مردم را به این نتیجه می‌رساند که هر چه در عرصه سیاست خارجی و در الگوهای تفکر نظامی و امنیتی در کشور جاری است به حق و شایسته است.

مردم می‌توانند در پرتو تداوم امنیت، فقدان دمکراسی، اشتغال و بیکاری وبحران محیط زیست را تحمل کنند و بر این باور شوند که امنیت را پاس داریم و بقیه را به ناچار بپذیریم چرا که تفکر اضطراری توانسته است امری را به متن و امور دیگر را به حاشیه براند.
جناح رقیب با الگویی از تفکر اضطراری که بر یک مساله عینی استوار است، بقیه وجوه و مشخصات و علائق دیگر خود را هم تداوم می‌بخشد. از مباحث علمی و دینی و شرعی و سیاسی گرفته تا بسیاری از الگوهای زیباشناسانه‌ای که همه پیرامون اولویت امنیت، نقش آفرینی پیدا می‌کنند. مقوله دمکراسی و سرکوب سیاسی، در میدان مسائل عینی و ضروری و حاد کشور، دیگر یک مساله حاشیه است و بعید است بتوان الگویی از تفکر اضطراری حول و حوش آن ساماندهی کرد.

@sahatzist

سیاست و کثرت مسائل عینی و ضروری
امنیت، فقر، فساد و بحران محیط زیست و آب، مسائل فوری و ضروری وضعیت حاضرند. امنیت مهم‌ترین الگوی بالفعل و فعال عرصه سیاسی است که منجر به موازنه سیاسی خاصی در فضای عمومی شده است. اینک ضروری است الگو یا الگوهایی از تفکر اضطراری حول و حوش سایر مسائل عینی و اضطراری ما شکل گیرد. این الگوها نمی‌توانند مساله امنیت را به کلی نادیده بگیرند، اما باید بتوانند تفکر اضطراری معطوف به امنیت را متوجه مسائل حیاتی دیگر هم بکنند.
ضروری است میدانی از مواجهه میان دو یا چند الگوی تفکر اضطراری گشوده شود. تفکر اضطراری حاکم باید ببیند و بداند که به حاشیه راندن مسائلی نظیر آب و فقر و فساد، سرانجام بنیاد همه چیز و همه کس را بر باد خواهد داد.
@sahatzist
برای اصلاح طلبان، توجه به فوریت مسائلی نظیر آب و فقر و فساد، مانع از توجه به دمکراسی و توسعه نیست، حتی مانع از طرح مسائل انتزاعی و فلسفی و دینی هم نیست. اما مشروط به اینکه همه این تلاش‌های عینی یا ذهنی، سرانجام بخواهند یا بتوانند به خلق جهانی بیانجامد که مسائل عینی نظیر بحران آب و فساد و فقر را در اولویت بگذارد، خط مشی‌های سیاسی حاکمیت را به آنها متوجه کند، مردم را به اولویت و توجه به آنها وادارد، زندگی متعارف مردم را در پرتو آن نقد و ارزیابی کند و در ترسیم چشم‌اندازها نیز متوجه آن باشد.
@sahatzist
مارکس، همه شاکله فلسفه و منطق و علم و دانش‌های متنوع بشری را به کاربست، تا سرانجام وضعیت یک طبقه اقتصادی و شکاف طبقاتی را به کانون براند. مارکس خالق یک تفکر اضطراری پیرامون محوریت بخشی به مساله شکاف طبقاتی بود.
جامعه امروز ایران با کثرت غیرقابل جمع مسائل حیاتی و عینی مواجه است. نیازمند ظهور کثرتی از الگوهای تفکر اضطراری است. دست کم نیازمند آن است که در کنار تفکر اضطراری معطوف به امنیت