🔵تاملاتی درباره عدالت اجتماعی آب به بهانه اعتراضات مردم آبادان

🔵تاملاتی درباره عدالت اجتماعی آب به بهانه اعتراضات مردم آبادان

@sahatzist
🔸کارون آب ندارد، آبادان آب ندارد، سیستان آب ندارد، جنوب خراسان و جنوب کرمان آب ندارد.در هین زمان مردم کلانشهرهایی مثل مشهد، تهران، یزد و اصفهان احتمال کمتری دارد که تنش های آبی شدیدی را تحمل کنند.

🔸از تعمیم و انتزاع این گزاره ها چنین برمی آید که مردم هر منطقه ای که دورتر از مراکز سیاسی و اقتصادی باشند احتمال بیشتری دارد که دسترسی کمتری به آب داشته باشند. اما آیا این گزاره تنها انتزاع ممکن است؟ آیا می توان گفت که همه مناطقی که آب بیشتری را صرف کشاورزی کرده اند بیشتر دچار کم آبی اند؟ اگر بتوان گفت که مراکز قدرت آب را از مناطق ضعیف تر به مناطق قوی تر انتقال می دهند چه؟ چه گزاره های دیگری را از این شرایط می توان اسنتاج کرد؟
@sahatzist
🔸 فرض کنیم بتوانیم در یک پروژه انتقال آب تخیلی نیمی از سهمیه آب مردم کلانشهرها را به مردم دچار خشکسالی برسانیم._دعا کنیم که مافیای پروژه های پیمانکاری چنین ایده ای به ذهنش نرسد!_ در این صورت آیا عدالت اجتماعی آب محقق شده است؟به عبارتی آیا صرف توزیع مساوی آب بین مردم همان عدالت اجتماعی آب است؟ این ها سوالاتی است که مرحوم محمدامین قانعی راد در مصاحبه ای منتشر نشده و البته ناتمام سعی در پاسخ به آن داشته است. این مصاحبه در تارنمای زیست آن لاین نشر یافته که آدرس آن در انتهای مطلب قرارداده شده است.

🔸در زیر قسمت هایی از این مصاحبه را می خوانید. برای خوندن مطلب کامل روی INSTANT VIEW بروید.

@sahatzist
✅اولین نکته این است که ما در ارتباط با منابع طبیعی باید دنبال دهش طبیعت باشیم و نه گیرش از طبیعت. یعنی طبیعت آنچیزی که باید به ما بدهد به ما می دهد. از چشمه، رود، باران و غیره. اما اینکه بخواهیم باران مصنوعی ایجاد کنیم گیرش است. حفر چاه هم نوعی گیرش از طبیعت است. با این نوع نگاه، ویژگی تکنولوژی های بومی و فن‌آوری‌ها و روش‌های سنتی این بود که بر مبنای دهش طبیعت قرار داشتند. انسان یک نوع رابطه ای خاصی با طبیعت برقرار می کند و طبیعت ارزش افزوده ای دارد که طبیعت این ارزش افزوده را با سخاوت در اختیار انسان قرار می دهد تا اینکه بخواهید پمپ را بخواهید بر روی چاه قرار دهید و از دل آن آب را بیرون بکشید و یا بخواهید باران مصنوعی تولید کنید.

✅موضوع اساسی دیگر این است که آب و منابع طبیعی را به سطح نهاده تقلیل ندهیم. همین که گفته می شود، طلای آبی، کالایی کردن آب است. در این نوع نگاه فقط اقتصاد را مبنای ارزش قرار دادن و توجه کردن به سرمایه اقتصادی است. ما باید بدانیم که این سرمایه زیست محیطی سطحی از سرمایه است که حتی متعالی تر از سرمایه اقتصادی است. نه اینکه سرمایه اقتصادی گران و با ارزشی است. تا دیروز چون زیاد بود ارزشی نداشت و حالا که کم شده است، طلای آبی و با ارزش شده است.

✅یک زمانی توسعه را مبنا قرار می دهید و یک زمانی عدالت را مبنا قرار می دهید. هر دو این نوع نگاه، هم توسعه و هم عدالت، نگاه اقتصادی است. توسعه به معنای بهره برداری بیشتر است و عدالت به معنای توزیع بهتر منافع بهره برداری و برخورداری گروه های بیشتر از این منافع. توزیع منافع اقتصادی موضوع عدالت است. پس یکی از استحصال بیشتر منابع اقتصادی را محور نظر دارد و دیگری توزیع بهتر و مناسب تر این منابع استحصال شده را مدنظر دارد. بنابراین هر دو اینها یک نگاه اقتصادی دارد.
@sahatzist
✅عدالت اساساً برای تحقق خیر عموم است. اما درکی که ما از عدالت داریم، توزیع است. معلوم نیست این درک از کجا آمده است که این که ما منابع طبیعی را توزیع مناسب کنیم، خیر عموم حاصل می شود. توزیع، از قضا، یعنی توجه به مجموعه افرادی که درگیر هستند. به همه یک سهمی داده شود. این لزوماً درک درستی از مفهوم عموم نیست. چون عموم، لزوماً این افراد نیستند که باید سهمی به آنها داده شود. ما عموم غایب داریم. عمومی داریم که در آینده ظهور پیدا خواهد کرد. عمومی داریم که از حیث زمان و از حیث مکان، با تعداد افراد حاضر در منطقه مشخص یکسان نیستند.
@sahatzist
✅ مسئله بعدی در عدالت این است که عدالت حتما بعد مادی دارد. یعنی باید یک منابعی را برداشت و توزیع کرد. مفهوم خیر عمومی می تواند با عدالت توزیعی متفاوت باشد. یک زمانی عدالت اقتصاء می کند که چیزهایی که به همه داده اید، از آنها پس بگیرید. نه اینکه یک چیز را توزیع کنیم. عدالت توزیعی با این م