درآمدی بر جنبشهای سیاسی اکولوژیکی.. قسمت دوم:

درآمدی بر جنبشهای سیاسی اکولوژیکی

قسمت دوم :

🖋جلال حاجی زاده

...؛ چنین به نظر می‌رسد که انسان‌های پیش از عصر صنعتی شدن، حساسیت و احساس مسئولیت و مراقبت بیشتری نسبت به جهان پیرامون خود داشته‌اند. آن‌ها فقط آنچه را که نیاز داشتند از طبیعت برگرفته‌اند.از این منظر می‌توان به جهان بینی و فلسفه طبیعی زرتشت اشاره داشت که عناصر اربعه ی آب، باد، خاک و آتش در آن محترم شمرده می‌شدند. اما به طور واضع و جدی نهضت اکولوژی به دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بر می‌گردد. از جمله نوشته‌های دوران ساز در این دهه‌ها، می‌توان به "بهار خاموش"(راشل کارسون) و "بمب جمعیت و تراژدی چمنزارها"ی (گارت هاروین)اشاره کرد که از یک طرف کابوس فرو پاشی محیط زیست و از طرف دیگر رابطه آن با افزایش وحشتناک جمعیت را مطرح ساختند. بسیاری از نویسندگان، در این خصوص اجماع نظر دارند که جنبش اکولوژیسم تا حدی فرآورده ی واکنش انتقادی به سنّت روشنگری اروپاست. پیتر موریس به همراه کاتیل در مقاله "زیست بوم" معتقدند که « در طول عصر روشنگری بورژوایی اروپایی در سده‌ی هیجدهم، بیگانگی نوع بشر از طبیعت برای نخستین بار به مرحله‌ی حاد و بحرانی خود رسیده است». (۴) امروزه بحران اکولوژیک از دو جنبه حائز اهمیت است.
ـ اول: تخریب طبیعت به شکلی جبران ناپذیر و
ـ دوم: بیگانگی جامعه(انسانی) از طبیعت ؛
به این معنی ، جامعه ای که خود بخشی از تکامل طبیعت است ، در واقع به شکلی کاملا غیر طبیعی و معکوس وارد چنین رشد فزاینده ای از تخریب شده است، حال آنکه جامعه اساسا پدیده ای طبیعی و در حقیقت پدیده ای اکولوژیک است. اکولوژیست‌ها در واکنش به بحران‌های زیست محیطی و آسیب‌های محیطی و بوم شناختی که نتیجه کار انسان‌ها به شمار می‌رود، پا به عرصه "مبارزات سبز " می‌گذارند و خط مشی و برنامه‌های خود راتحت عنوان جنبش سبزها با اتیکت سیاست‌های سبز تعریف می‌کنند. در این راستا هر گونه«تلاشی برای بدست آوردن رابطه میان طبیعت، فرهنگ و جامعه، گویای این امید بود که انسان‌ها خود را به عنوان جزئی از نظم موجود در طبیعت به رسمیت بشناسند».(۵) این در حالیست که شخصیت‌هایی همچون فرانسیس بیکن چنین می اندیشیدند که طبیعت جنس مؤنث است، لذا بایستی از سوی مردان مورد بهره برداری قرار بگیرد تا سرکشی‌اش از میان برود و رام شود(۶). سبزها معتقد هستند که انسان به شدت وابسته به محیط زیست و سایر تیره‌های حیوانی و نباتی است و در این راستا به سوی یک "اخلاق بوم شناختی" رهنمون شده‌اند؛ اخلاق اکولوژی بر شبکه‌ای از به هم وابستگی‌ و درهم تنیدگیها قراردارد که در محدوده آن، ما و سایر موجودات زندگی می‌کنیم . اکوسفر یا زیست بوم یک سیستم به هم پیوسته است، آنچه ما محیط زیست می‌خوانیم «سیستمی است که شامل کلیه موجودات زنده ، آب و هوا، خاک و زیستگاه آن‌هاست.»(۷) از دیدگاه سبزگرایان، انسان همچون سایر اجزای طبیعت بخشی از اکوسیستم است،«طبیعت جایگاهی ارزشمندو اخلاقی دارد و با سرنوشت ما به عنوان یکی از جانوران پیوند می‌یابد». فلیکس گاتاری معتقد است که« محیط زیست فقط شامل محیط طبیعی انسان نیست بلکه مجموعه ی وجود او را در بر می گیرد؛هم بعد اجتماعی و هم بعد ذهنی».(۸)...
ادامه دارد

#اکولوژیکی
#روشنگری
#کارسون

وبلاگ ساحت زیست را برای دیدن مطالب بیشتر دنبال کنید:

http://sahatzist.blogfa.com/


برای ارائه نظرات ارزشمند و انتشار مطالبتان برای ما ایمیل بفرستید:
[email protected]



@sahatzist