درباره اکوفمنیسم.. منبع: تارنمای مهرخانه.. 🖋

درباره اکوفمنیسم

منبع :تارنمای مهرخانه

🖋#سیمین_یکتایی

قسمت پنجم:شکست الهه های زنانه/ زمینی از خدایان نرینه/آسمانی
@sahatzist
کم کم خدایان پدرسالار و نظامی ِآسمانی، جایگزین این خدایان و الهه های زمینی شدند. نمادهای باستانی قدرت که زنانه بودند، واژگون شده و در اسطوره ها به شکل شر مطرح شدند. همان طور که در بعضی از داستان های آفرینش، مانند «انوما الیش» EnûmaEliš بابلیان دیده می شود، مادرالهه ها، که بدنشان اغلب زمین را زاییده یا به وجود آورده بود، تبدیل به هدف خدایان قدرتمند آسمانی شد. انوما الیش نام حماسه آفرینش در بابل است. بر طبق این اسطوره، در آغاز تنها دو خدا وجود داشت؛ یک خدای ماده نماینده آب های شور و یک خدای نر، نماینده آب های شیرین، که از پیوند این دو، خدایان بسیار از جمله مردوک، خدای زمان، به وجود آمدند. سپس «مردوک»، اقدام به کشتن و از میان بردن دیگر خدایان و نیز مادربزرگ خود می کند.
@sahatzist
این الگو که خدایان نر، خدایان ماده یا خدایان حیوان را بکشند، تلاشی بود برای پایدارسازی یک نظم مردسالار و کنترل نیروهای متفاوت. مار، که در گذشته سمبل زندگی به شمار می رفت، زیر پاهای خدای نر لگدکوب شده و به شر مرتبط دانسته می شد. جهنم بر روی زمین بود، و بهشت به آسمان منتقل شده بود. بهشت مادرانگی اش را از دست داد، و تبدیل به یک طرحِ مردانه سلسله مراتبی شد. علی رغم تردیداتی که در این زمینه توسط دیگر محققان ایجاد شده است، بعضی از اکوفمینیست ها این بازسازی های تاریخی را در مقام «جایگزینی» برای تاریخ پدرسالارانه، معتبر قلمداد می کنند. به بیان دیگر، ممکن است این ایده که پیشرفت تمدن به صورت حرکت از اشکال پیش- کشاورزی به کشاورزی، سپس به جامعه صنعتی و بعد پساصنعتی/ تکنولوژیک بوده است، خود به عنوان یک طرح اسطوره ای برساخته شده باشد. در نهایت با کاربرد روش فمینیستی، بعضی اکوفمینیست های دانشگاهی، اسطوره پدرسالارانه پیشرفت را از نو ارزیابی کرده، و مخصوصاً به تأثیر مخرب آن بر رابطه انسان– طبیعت توجه کردند. نسخه ای از این نقد در کتاب کارولین مرشانت با نام «مرگ طبیعت» دیده می شود.
#اکو_فمنیسم
@sahatzist
ساحت زیست

http://u1.img7.ir/g8ZYT.jpg