🌎گیاهخواری ایرانیان؛ فرهنگی قدیمی یا فقری مزمن؟

🌎گیاهخواری ایرانیان؛ فرهنگی قدیمی یا فقری مزمن؟
@sahatzist
🔻آن چه در زیر می خوانید عنوان یادداشتی است با عنوان "آیا ایرانیان شبه‌گیاه‌خوار بودند؟!" که در حقیقت متن سخنرانی ویلم فلور در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بوده و درتارنمای شمس نشر یافته است.

🔸رژیم غذایی عمومی

رژیم غذایی ایرانیان تا همین اواخر، تغییرات اندکی داشته است. حداقل، نوعی از نان مسطح [مانند بربری، سنگک، لواش، تافتون] همیشه بخشی از وعده‌ی غذایی‌شان بوده است. زیرا، نان غذای اصلی بوده و همراه با سبزیجات، میوه‌ها، پنیر، ماست و ادویه‌جات مختلف مصرف می‌شده است. گوشت، خوراکِ لوکس [و گران‌قیمتی] بوده که عده‌ی معدودی توان تهیه و تدارک آن را داشتند. هم‌چنین، ممنوعیت‌های شرع اسلام در خصوص مصرف برخی از انواع گوشت (مانند گوشت خوک، خرگوش، صدف، خرچنگ)، تنوع رژیم غذایی ایرانیان را محدود می‌کرد. البته، تفاوت‌هایی میان رژیم غذایی مناطق مختلف ایران (برای مثال برنج و ماهی اساسا در استان‌های مجاور دریای خزر و خلیج فارس مصرف می‌شده‌اند) و هم‌چنین، میان مصرف‌کنندگان شهری و روستایی و نیز میان فقرا و اغنیا وجود داشت. در نتیجه‌ی محدودیت روش‌های نگهداری، برخی از محصولات تنها در فصل مشخصی از سال در دسترس قرار می‌گرفتند که این موضوع تنوع رژیم غذایی را محدودتر می‌کرد. کالری دریافتی در طول زمستان کم‌تر بود و در اوایل تابستان به‌پایین‌ترین سطح خود می‌رسید. با این وجود، در سال‌های عادی، به‌طور میانگین، رژیم غذایی، کالری کافی برای اکثریت جمعیت را فراهم می‌کرد.
@sahatzist
🔸رژیم غذایی شهری

دوره‌ی امپراطوری (550 قبل از میلاد تا 651 بعد از میلاد)

شایان ذکر است که نان خوردن، هم در فارسی میانه و هم در فارسی جدید معادل غذا خوردن است. حتی امروز، برای مثال در بلوچستان، اصطلاح مرسوم برای دعوت کردن فردی به غذا، بیول، نان بور (بیا و نان بخور) است. این حقیقت که نان به‌معنی غذا است اصلا تصادفی نیست، زیرا ایرانیان اول و مهم‌تر از همه، خورندگان نان بوده و هستند. تفاوتی نداشت که شما غنی باشید یا فقیر، هرچه فقیرتر بودید، سهم نان در رژیم غذایی‌تان افزایش می‌یافت. آن‌هایی که نان نداشتند یا [در زمین‌های‌شان] گندم یا جو برداشت نمی‌کردند، می‌توانستند آن را با خرما جایگزین کنند، همان‌گونه که درخت خرما در کتاب منظوم پارتی درخت آسوریگ(۱) (درخت بابلیان) توصیف می‌شود. همچنین، همان‌طور که در فصل دو بحث خواهد شد، بسیاری از ساکنان جنوب ایران خرما را جایگزین نان می‌کردند.

🔸دوره‌ی میانه

در دوران عباسیان، فقرا و دراویش نان جو می‌خوردند؛ مضاف‌بر آن‌، در دورانی که عرضه یا تامین [غلات] ناکافی بود، اکثریت مردم نیز نان جو می‌خوردند. این موضوع را نظام الملک به این شکل بیان کرده که "مستمندی نان جو می‌خورد". بنیان‌گذار سلسله‌ی صفاریان، یعقوب لیث (867-879 قمری) گفته است: "من عادت داشتم نان جو، ماهی، پیاز و تره بخورم". این نشان می‌دهد که گوشت اساسا از خوراک غذایی مردم عادی غایب بوده است. ابن بطوطه، گزارش کرده که در اصفهان گاهی اوقات مردم برای دعوت دوستی به منزل می‌گویند "بفرمایید منزل، نان و ماست". با این حال، نان بخش مهمی از رژیم غذایی نخبگان نیز بوده است. روی گونزالس کلاویجو(۲)، سفیر کاستیلیا در دربار تیمور نوشته است زمانی که سفرا به مکانی می‌رسیدند رسم بر این بود که فورا از ایشان با نوشیدنی و غذا پذیرایی کنند که معمولا نان و دوغ بود و بعد از آن عادت داشتند سوپی مرکب از برنج و رشته [احتمالا منظور آش است] بیاورند....ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇
@sahatzist
ساحت زیست

https://goo.gl/pCiVWn