کانال دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن 📖عُصارهی "تاریخ،ادبیات،فرهنگ و تمدّن" در جهانبینی و اندیشههای: استاد محمّدعلی اسلامینُدوشن 💎سـلطان نثــر معاصــر و 💎سـرو سُخنگوی ایـران
بخش اول؛ …کسانی هستند که دمبدم از خود میپرسند:. «چه باید کرد؟»
#ای_کاش_که_جای_آرمیدن_بودی
بخش اوّل؛
کسانی هستند که دمبدم از خود میپرسند:
"چه باید کرد؟"
و جوابی برای این پرسش نمییابند.
در این سردابهی شوم، در این غارِ پیچ در پیچ، به هر سو که روی میآوریم سرمان به سنگ میخورد، افتان و خیزان هرچه میکوشیم که دریچهای رو به روشنی بیابیم، بیهوده است.
گویی هر تیرگی، تیرگیای دیگر و هر بیراهه، بیراههای دیگر میزاید و سرگردانی و گمگشتگی، پایانناپذیر است.
گمان مبرید که از حیرت فلسفی یا سرگشتگیِ بزرگِ انسانی حرفی در میان است.
نه، درد ایناست که غمهای ما به هیچ وجه بزرگ و لطیف و معنوی نیست،
همهی نیروها و تدبیر و وقتِ یک تن از صبح تا شام باید به کار افتد، تنها برای آنکه چرخ زندگی روزمرّه، لنگلنگان بچرخد.
حتّی همین زیستنِ ساده، بدون آرمان، بدون بلند پروازی، بدون لذّت، بدون زیبایی، بدون شوق، یعنی بیرنگترین زندگانیها، خود معمّای جانفرسایی شده است.
لحظهای از آرزوهای والا چشم بپوشیم؛ نگوییم وضع بدانگونه باشد که در خورِ حیثیّت انسانی است؛
لیکن هر فرد زنده، در هر جامعهای، حق دارد توقّع کند که ساده و آرام و بیلکّه، عمر بهسر بَرَد؛ حق دارد در وطن خود بماند و از مواهب طبیعت که برای هر جنبندهای رایگان است، برخوردار گردد؛
ولی همه میدانیم که این هم میسّر نیست؛
خاطرها را چنان غباری گرفته، زندگیها چنان مشکل، و شهر چنان نابسامان است که نه میتوان اندکی به خویش پرداخت و نه میتوان از آنچه طبیعت ارزانی داشته، بهره گرفت.
کسانی هستند که همهی نعمتهای این مُلک را خاصّ خود میدانند؛
سعادت آنان به آنان ارزانی!
ولی آیا خارج از این حلقهی ممتاز! دیگران را حقّ زندگی سادهای هم نیست؟
آیا باید چنان عرصه را بر کسانِ دیگر تنگ کرد که کسب لقمهای نان و نفس کشیدن در این هوا و آرمیدن در زیر این آسمان، تا بدین پایه دشوار گردد؟
@sarv_e_sokhangoo