‍ ‍ ‍ ‍ 🌷🌷 درس‌هایی از تاریخ معاصر 🌷🌷

‍ ‍ ‍ ‍ 🌷🌷 درس‌هایی از تاریخ معاصر 🌷🌷

در تاریخ معاصر درس‌های مهمّی بوده است که در هیچ کتابِ اندرز و عبرتی، معادلش را نمی‌توان یافت. حسّاسیّت طبع دنیای امروز چنان است که اندک غفلتی راه برگشتش به جانب پرتگاه خواهد بود. به این چند مورد نظر داشته باشیم:

١ - این که از قدیم گفته‌اند «همه چیز را همگان دانند» حرف درستی است، ولی همه‌ی مردم مجال اظهار نظر درباره‌ی همه‌ی مسائل ندارند، این است که باید به دنبال «تبلور وجدان عمومی» رفت که تحقّقش در مطبوعاتِ آزاد و مشاوره‌ی اجتماعِ آزاد میسّر می‌گردد. بنابراین آزادی بیان، اگر اهمّیّتش از رأی آزاد که پایه‌ی حکومت مردمی است، بیشتر نباشد، کمتر نیست.

۲- تقسيم اتباع یک کشور به «خودی» و «بیگانه» نا‌مُوجّه‌ترین تقسیمی است که بتوان کرد. افراد در عرصه‌ی مشارکت در کار کشور شناخته می‌شوند که چه اندازه دلسوز یا زیان‌آور هستند، و این تشخیص را جامعه می‌دهد که ناباب‌ها را به کنار می‌زند. هیچ مقامی نمی‌تواند این حق را به خود بدهد که با «صلاحیّت» و «بی‌صلاحیّت» را در پهنه‌ی یک ملّت، به نفع خود دستچین کند.

٣- بار هر مملکت به حدّی سنگین است که جز آنکه همه‌ی دست‌ها به زیر آن زده شود، راهی نیست. آیا بر وفقِ کدام شرع، حق و قانون، توجیه پذیر است که در حالی که انبوهی از مردمِ کارآمد، بی‌آنکه محکومیّتی درباره‌ی آنها اعلام شده باشد، مطرود یا در به ‌دَرَند؟
آنگاه «آغوش گرم» کشور به روی کلاهبردارها، مضاربه‌چی‌ها، دلّالانِ ارز، و نو مسلمان‌های بی‌اعتقاد باز بماند؟ آیا بدین روال، نتیجه جز ویرانیِ حتمی، چیزی خواهد بود؟

۴- کشوری که محتاج احياء همه جانبه است برای آنکه بتواند قد راست کند، باید یک «جوّ مجموعیِ مساعد» در آن پدید آید. منظور آن است که پنجره‌هایش به روی هوای آزاد باز بماند، و در برابر هیچ عاملی که موجب شکفتگی استعداد، افزایش توانایی و پرورش خصلت‌های کارساز مردمش باشد، مانع ایجاد نشود.


🌷دکتر اسلامی ندوشن🌷
#سخن‌ها_را_بشنویم

@sarv_e_sokhangoo