"شب چراغ" رسانه اقتصادی اجتماعی مستقل ایران مدیر مسئول:معصومه مرادی سردبیران : دکتر سید حسین سجادی فر،محمد علی مختاری ارتباط با سردبیر: @Mokhtari_Ali @sajadifarh
قیمت نسبی (Relative Price) چیست؟. بخش اول. ✍️دکتر حامد قدوسی
قیمت نسبی (Relative Price) چیست؟
بخش اول
✍️دکتر حامد قدوسی
با این سوال شروع کنیم: چرا قیمت «بادمجان و گوجهفرنگی»، «سبزیخوردن»، «یک لیوان قهوه»، «اصلاح موی سر و تعمیر کفش» و امثال آن در کشورهای مختلف - و حتی شهرهای مختلف یک کشور - تفاوت اساسی با هم دارد؟ در مقابل چرا قیمت «موز»، «گوشت مرغ»، «آیفون و لپتاپ» و «کفش کتانی و شلوار جین» در کشورهای مختلف دنیا - از یک کشور آفریقایی گرفته تا لندن و نیویورک - خیلی به هم نزدیکتر است؟
همان طور که حدس میزنید بخش مهمی از جواب به درجه «مبادلهپذیری» کالاهای مختلف مربوط است. هر قدر یک کالایی «استانداردتر»، «قابل حملتر» و «فاسد نشدنیتر» باشد، قیمتهای آن در نقاط مختلف دنیا بیشتر به هم همگرا خواهند شد و اگر تفاوتی در این قیمتها باشد ناشی از اندکی هزینه حمل (که روز به روز کم میشود) و بیشتر به «عوارض و مالیات» محلی مربوط است. مثال اعلای چنین کالایی «طلا» است که به راحتی بین کشورهای مختلف جا به جا میشود و کیفیت بسیار استانداردی هم دارد. در نتیجه قیمت دلاری طلا در اکثر نقاط دنیا بسیار به هم نزدیک است.
در مقابل وقتی کالایی به سختی میتواند بین نقاط جغرافیایی مختلف جا به جا شود، قیمت محلی پیدا میکند. مثلا محصولاتی مثل بستنی یا سبزی خوردن فاسد شدنی هستند و نمیتوانند به سادگی در مسافتها یا زمانهای ذخیره طولانی جا به جا شوند. کالاهایی مثل آجر یا آب پرحجم هستند و هزینه حملشان خیلی بالا است. کالاهایی مثل خدمات اصلاح سر یا دندانپزشکی را نمیتوان به جای دیگری صادر کرد.
این وسط قیمت یک عامل حیاتی یعنی «نیروی کار» هم جالب توجه میشود. نیروی کار اگر با محدودیتهای قانونی مثل ویزا و اجازه کار مواجه نشود، میتواند بین نقاط مختلف جا به جا شود. در نتیجه مثلا در کشور پهناوری مثل آمریکا، دستمزد حقیقی (متناسب با هزینه زندگی) در شهرهای مختلف خیلی به هم نزدیک است. همین نیروی کار وقتی به خاطر محدودیتهای مهاجرتی، در دو سوی مرز تگزاس و مکزیک میماند، دستمزد خیلی متفاوتی پیدا میکند. کسی که در استارباکس قهوه درست میکند، چه در جنوب تگزاس باشد و چه در شمال نیویورک (با هزاران کیلومتر فاصله)، چیزی حدود ۱۲ دلار در ساعت میگیرد. همان نیروی کار وقتی ۵ کیلومتر جا به جا شود و به مکزیک برود، دستمزدش ممکن است به ۵ تا ۱۰ دلار در روز تقلیل پیدا کند. خب البته ممکن است بگویید که هزینه زندگی در مکزیک کمتر است، درست است ولی به یاد بیاورید که در پاراگراف قبلی گفتیم قیمت آیفون و شلوار در دو سوی مرز بسیار به هم نزدیک خواهد بود.
فعلا بحث را همین جا نگه داریم و این طور جمعبندی کنیم که پس ما اگر به «قیمتهای نسبی» نگاه کنیم، قیمتهای نسبی «کالاهای مبادله پذیر» در اکثر کشورهای دنیا مثل هم است. مثلا نسبت قیمت یک «آیفون به یک کیلو موز» در اکثر کشورها مثل هم خواهد بود. این عدد در ایران حدود «ده میلیون به ۱۰ هزار تومان = ۱۰۰۰» است. در آمریکا این عدد حدود «۶۰۰ دلار به یک دلار = ۶۰۰» است. در مقابل قیمت نسبی کالاهای «مبادلهپذیر به مبادلهناپذیر» در نقاط مختلف بسیار با هم متفاوت خواهد بود. قیمت یک آیفون در ایران چیزی حدود ۳۰۰ بار اصلاح سر است. قیمت همین آیفون در اروپا یا آمریکا چیزی حدود ۳۰ بار اصلاح سر است، یعنی ده برابر تفاوت.
در قسمتهای بعدی در مورد پیامد این نگاه برای سیاستگذاری و سپس در قسمتهای بعدی در مورد نظریه هکشر-اولین در مورد همگرایی قیمت عوامل «غیرقابلمبادله» صحبت خواهیم کرد. فعلا خوانندگان را دعوت میکنم که به تفاوت اقتصاد قیمت «بنزین» و «گاز طبیعی» در این چارچوب فکر کنند.
منبع:کانال نگارنده یک لیوان چای داغ
🔹شب چراغ:
@shabcheragh_monthly