عده زیادی زحمت می‌کشند تا سیاستگذار را به اصلاحات راضی کنند اما پس از یک قدم رو به جلو طوفانی برپا می‌شود که معمولا سیاستمدار ترسو

عده زیادی زحمت می‌کشند تا سیاستگذار را به اصلاحات راضی کنند اما پس از یک قدم رو به جلو طوفانی برپا می‌شود که معمولا سیاستمدار ترسو

عده زیادی زحمت می‌کشند تا سیاستگذار را به اصلاحات راضی کنند اما پس از یک قدم رو به جلو طوفانی برپا می‌شود که معمولاً سیاستمدار ترسو و علاقه‌مند به رای آوردن دوباره را دو قدم عقب می‌نشاند.
به اثرات بلندمدت این رویه «خستگی از اصلاحات» گفته می‌شود. البته این اصطلاح در دوران معاصر عموماً در مورد اصلاحات پولی (نافرجام) که از طرف صندوق بین‌المللی پول ارائه و آغاز شده بود به‌کار می‌رفت اما می‌توان آن را به همه حوزه‌های اصلاحات تعمیم داد.
تعریف خستگی از اصلاحات این است که اصلاحات معمولاً باعث تنش میان سیاستگذار و رای‌دهنده شده و بر انتخابات آتی تاثیر می‌گذارد. در نتیجه سیاستگذار مجبور می‌شود میان هزینه سیاسی اجرای اصلاحات و اثرات قابل مشاهده اصلاحات برای رای‌دهنده دست به انتخاب بزند. وقتی خروجی اصلاحات منتهی به بهبود وضعیت موجود نباشد سیاستگذار نگران انتخابات بعدی خواهد شد. نظریه خستگی از اصلاحات پیش‌بینی می‌کند که سیاستگذار در ابتدای دوره خدمت برای اصلاحات تلاش خواهد کرد اما هرچه بگذرد ریسک‌پذیری سیاستگذار برای اصلاحات کاهش یافته و خیلی اوقات اصلاحات مورد نظر ناتمام باقی می‌ماند. این موضوع در اصلاحات دهه ۸۰ آمریکای لاتین، دهه ۹۰ در ترکیه و در دهه اول قرن بیست و یکم در لهستان قابل ملاحظه است
@shabcheragh_monthly

https://t.me/iv?url=https://bourgeois.ir/12819-2/&rhash=e210c4be13c5d5