✅کی‌روش در خدمت مناسبات قدرت است. ✍داروین صبوری

✅کی‌روش در خدمت مناسبات قدرت است
✍داروین صبوری

🔰این گفت‌و‌گویی با روزنامه ‌"اعتماد" است که قرار بود فردا به خواندش مهمان شوید، اما در لحظات آخر و پس از صفحه‌آرایی، بی هیچ توضیحی و به صورت کامل حذف شد!
زمان امپراطوری رسانه‌های رسمی ته کشیده است، باور کنید و خواننده باشید:

🔰در تبیین صحبت‌های اين روزها در مورد كي‌روش و ماندنش، رفتارهاي حرفه‌اي يا غير حرفه‌اي‌اش، دوست دارم بحث را به صورت سيستماتيك مطرح و تمام اين پرسش‌ها را در نظريه‌هاي سيستماتيك بررسي كنيم. براي فهم و درك هر رفتار و پديداري، احتياج داريم بدانيم كه آن رفتار يا پديده در كدامین ميدان اتفاق مي‌افتد. به عبارتي، ما در جامعه ميادين مهم اجتماعي داريم كه هر يك از آنها در عین وفاداری به میدانِ اصلی، داراي يك زيست خاص و منحصر به خودشان نیز هستند. براي اينكه بفهميم اين خصوصيات زيستي چيست، بايد به مناسبات قدرت دست پيدا كنيم. يعني ببينيم در هر ميدان، چه مناسبات قدرتي حاكم است و این مناسبات چکونه بازتولید می‌شوند. در اينجا منظورم از مناسبات قدرت، در واقع قدرت به معناي فيزيكال خودش نيست؛ قدرت به معناي زور نيست و به معناي قوه قهریه نيست. مناسبات قدرت داراي يك سري روابط پيچيده «بده – بستان» در هر ميدان اجتماعي خاص است. اگر قرار باشد كسي بر اين قدرت تاثير بگذارد، آن را تعديل یا تقويت كند، بايد در ابتدا هم‌راستا با نظم اين مناسبات قدرت باشد. اين قدرت، برگرفته از زبان، سلسله مراتب و كاركردهاي مورد انتظار از آن ميدان اجتماعي است. اين مناسبات قدرت هستند كه مي‌توانند ماندگاري يك ميدان اجتماعي را تضمين و كاركرد و فانكشن آن را تاييد كنند.

🔰 فكر مي‌كنم براي بحث كي‌روش ما بايد بفهميم كه او در خدمت كدام سلسله مراتب است. از منظر من، او به شدت در خدمت نظم اين ميدان است و می‌تواند نظم اين سيستم را بازتوليد و تقويت كند. او به عنوان يك عاملیت كه وارد اين مناسبات قدرت شده، بازي با اين مناسبات را به خوبي ياد گرفته است. می‌دانیم که فوتبال در سطح حرفه‌ای و مردانه‌ی خود، حوزه عمومي و افكار آن‌را به خود مشغول كرده و مثل يك سياه‌چاله‌اي است كه تمام امكانات ورزشي درون آن ريخته مي‌شود و فقط قرار است اين سياه‌چاله پر شود. كي‌روش به شدت در خدمت مناسبات توليد اين ميدان است كه خودش به ميدان بزرگ‌تري به نام سياست وصل است. در حوزه عمومي، در اينتر اسپيس‌ها، در فضاهاي مياني و در سپهر عمومي به زعم هابرماس، كي‌روش مرتب در حال توليد يك ديسكورس به نفع اين نظم است...

🔰اين ديسكورس در حوزه هواداري توانسته عشق به تيم، ميهن و در نهايت چيزي به نام انسجام ملي را تقويت كند. كي‌روش وظيفه ورزش در انسجام ملي را به خوبي انجام مي‌دهد؛ هر چند كه مي‌دانيم جعلي است. هر چه كه مي‌دانيم مقطعي و باسمه‌ای است. اما تا همين اندازه براي مناسبات قدرت خوب است. وقتي رييس جمهور حسن روحاني شخصا دستور مي‌دهد تا قرارداد كي‌روش تمديد شود، يعني تمام نگاه به حوزه هواداري است. به نوعي مي‌توان برخورد سياسي را در اين حوزه ديد. در حوزه مديريتي هم باز كي‌روش در خدمت نظم موجود است. به عبارتي او به جنگ مربيان داخلي مي‌رود و آنها را سر جاي خودشان مي‌نشاند. با اين تقابل‌ها مي‌تواند بالانسي ايجاد کرد كه حوزه مديريتي از آن سود برد. به عبارت بهتر ما مي‌توانيم لبخند يا پوزخند رضايت سلسله مراتب قدرت را در اين درگيري‌هاي كي‌روش ببينيم. آنها انگار با اين اتفاقات سود مي‌كنند و از اينكه كسي هست تا مربيان ايراني را مورد تمسخر قرار بدهد لذت مي‌برند. در حوزه حرفه‌اي، كه مي‌شود سومين كاركرد كي‌روش، توانسته نتيجه بگيرد. وقتي از نتيجه گرفتن صحبت مي‌كنم فقط منظورم برنده‌شدن نيست. چيزي كه در واقع اينجا اتفاق مي‌افتد، داستان‌پردازي خوب كارلوس كي‌روش است. او يك داستان‌پرداز خوب است و مي‌تواند فوتبال را به "دراما" تبديل كند. او مي‌تواند از فوتبال يك موقعيت دراماتيك بسازد. مربي پرتغالي تيم ملي با تمام اين تقابل‌هايي كه به وجود مي‌آورد و چرخش‌هاي گاه و بي‌گاهش، قصه‌گوي خوبي براي گوش‌هاي مردمي است كه جامعه مخاطبش هستند. اين قصه‌گو اينقدر حرفه‌اي است كه قصه به هر شكلي به پايان برسد، شاهد لبخند رضايت مخاطب هستيم. به عبارتي «نتيجه» همين است. او در نهايت به هدفش مي‌رسد. تيم ملي چه شكست بخورد و چه پيروز شود، مردم در خيابان‌ها شروع به شادي مي‌كنند. اين نشان‌دهنده اين مساله است كه اين قصه، اين دراما، در نهايت چه پايان تلخ باشد و چه شيرين و باشكوه، اين عملكرد را دارد كه مخاطبش را به لبخند رضايت برساند. با اين كاركردهايي كه گفتم، معمولا وقتي يك عنصري مي‌تواند اينقدر در خدمت بازتوليد نظم يك ميدان اجتماعي باشد، آن ميدان اجتماعي گاه به او رشوه مي‌دهد. سازوبرگ‌های این ميدان اجتماعي مي‌بيند تمام کارکرد مورد نيازش توسط اين فرد توليد مي‌شود،
(1)