همه‌اش تقصیر «مادام» است!.. (چرا ونزویلا به این فلاکت رسید؟)

همه اش تقصیر "مادام"است!

(چرا ونزویلا به این فلاکت رسید؟)

■سعید معدنی


"همه اش تقصیر مادام است"این عنوان را از دکتر فریدون مجلسی نویسنده، مترجم و روزنامه نگار وام گرفته ام که این عنوان را برای یکی از یادداشت هایش بکار گرفته بود. من هم ابتدا مثل شما تعجب کردم که این کدام "مادام"!! است که از دید یک نویسنده متن های سیاسی، مقصر شناخته شده است.
با خواندن متن یاداشت ایشان فهمیدم که منظورشان حاکمیت "حاکمان مادام العمر"
است.
به باور ایشان در دنیای مدرن کسانی که حکومت مادام العمر دارند برای مردمانشان فساد و جهل و عقب ماندگی به یادگار گذاشته اند.
به کوبا و مصر و سوریه و تونس و زیمبابوه و ونزوئلا و ده ها کشور دیگر بنگرید. همگی در قالب رییس جمهور و شاه و ... حاکمان مادام العمر داشته و یا دارند.
اگر این افراد حتی بهترین و سالم ترین انسان های روی کره زمین باشند بازهم سازمان ها، وزارتخانه ها و نهادهای زیر دست شان دچار فساد می شوند.
این حاکمان به لطایف الحیل خود را مادام العمر می کنند مثلا با انتخابات فرمایشی همانند صدام، موگابه ،مبارک و...قباله حکومت را به نام خود می زنند.
شما تقریبا هبچ کشوری پیدا نمی کنید که رییس جمهور یا شاه دائم العمر داشته باشد و یک کشور توسعه یافته باشد. بدبختی ها و مشکلات ونزوئلا مال امروز و دیروز نیست از زمانی است که هوگو چاوز وجانشین اش با برگزاری انتخابات صوری خود را مادام العمر می کردند، شروع شد
در اغلب کشور های توسعه یافته حاکم قدرتمند اجازه ندارد بیش از دو دوره کاندیدا شود زیرا در این صورت دچار فساد و عقب ماندگی می شوند.
البته باید حساب کسانی مثل ملکه انگلیس و پادشاهان سوئد و اسپانیا و امپراطور ژاپن را جدا کرد. زیرا اینها فاقد قدرت هستند حضورشان صرفا سمبلیک و فرمایشی است و قدرت اصلی دست نخست وزیر یا مقام مسوول دیگری است که با ساز و کار حزبی به شکل موقت انتخاب می شوند.
زمانی از نلسون ماندلا اسطوره سیاهپوستان و آزادیخواهان جهان پس از دو دوره ریاست جمهوری خواستند تا به احترام ایشان قانونی بگذرانند تا ریس جمهور بیش از دو دوره هم بتواند کاندیدا شود، وی نپذیرفت تا با یک قانون مسخره رییس جمهور مادام العمر شود. ماندلا می دانست که ممکن است در زمان وی و یا رییس جمهور بعدی که مادام العمر می شوند فساد در دستگاه های حکومت ریشه دوانده و باعث نابودی جامعه شود.
اگر هوگو چاوز سنت حکومت موقت را جاری می کرد و اینکه هیچ کس نمی تواند بیش از دو دوره رییس جمهور شود،شاید ونزوئلای ثروتمند دارای نفت به یک حکومت فاسد و ناتوان با این فلاکت و با تورم چند هزار درصد دچار نمی شد.
سرنوشت زبمباوه (رابرت موگابه)،مصر (مبارک)، لیبی (قذافی)، عراق(صدام )، سوریه (حافظ اسد و بشار اسد) و ده ها کشور دیگر اگر حاکمان شان مادام العمر نبودند، به این فلاکت و بد بختی و عقب ماندگی دچار نمی شدند.
حتی اگر کشوری مثل عربستان با آن پادشاه مادام العمرش و این مدرن سازی ناقص و حکومتی، اگر در آینده به سازو کار دمکراسی تن ندهد سرنوشتی مشابه شاه ایران خواهد داشت.
ما کشوری با حاکمان مادام العمر نداریم که جامعه توسعه یافته ای داشته باشند.
در مقابل تقریبا تمامی کشور های توسعه یافته حاکمان موقت دارند و می توان آنهارا پس از اتمام دوره مسوولیت بازخواست و حتی محاکمه کرد.
این روز ها مصادف با چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است. اگر شاه احمق نصیحت مصدق و بعد ها علی امینی را می پذیرفت و موقعیتی مثل امپراطور ژاپن و یا پادشاه اسپانیا و ملکه انگلیس را برای خود قبول می کرد، و قدرت را به احزاب و نخست وزیران می سپرد، شاید شاهد انقلاب 57 نبودیم. اما شاه می خواست رهبر قدرتمند و مادام العمر باشد. تا اینکه سرنوشتش با یک انقلاب و خیزش مردمی به سقوط انجامید و از ایران فرار کرد و در غربت مرد.

باور کنید همه اش تقصیر این "مادام" است.

@Saeed_Maadani