«برای روز مهندس»، قسمت دوم یادداشت، ادامه از بالا🔺.. فقط یک مرحله

«برای روز مهندس» ، قسمت دوم یادداشت، ادامه از بالا🔺

🔴شدیداً به این باور رسیده ام که مهندسین به لحاظ ذهنی ، یک مرحله تکامل یافته تر از نظامیان هستند . فقط یک مرحله. ذهنِ (منظمِ) یک نظامی، در تحلیل مسایل پیرامونی اش ، عمدتاً خطی و در حلِ معادلات عموماً با بررسیِ پارامترها و متغییرهایِ محدود، سر و کار دارد. به فلان دلیل فلان اتفاق باید بیفتد ، یا به فلان دلیل فلان اتفاق "نباید" بیفتد. به فلان دلیل باید حمله کرد و به فلان دلیل آتش بس. ذهنِ مهندسین در تحلیل مسایل قدری قوی تر است و تواناییِ مدیریت کردن «پارامترهای بیشتر» ، انتگرال گرفتن ، حل معادلات دیفرانسیل مرتبه بالاتر ، مشتق گرفتن و ... را داراست . اما عقیم است از تحلیلِ جامع امور و مسایل . حتی وقتی هم که باور دارد که این تعدادِ متغیری که اختیار کرده کافی نیست ، بازهم سعی دارد که متغیرها را بیشتر نکند چون چارچوب هایِ موجود ریاضی امکان حلِ معادله با متغیر بیشتر را نمی دهد . لذا امری عادی است که مهندسین بی میل و رغبت باشند به مسایل اجتماعی. یا فرهنگی . یا هر حوزه ای که پارامترهای متعدد و زیاد دارد .
🔹مهندسین عادت می کنند به مُجرد فکر کردن .
🔹مهندسین عادت می کنند به یک موضوع را عمیق و دقیق تجزیه و تحلیل کردن ، بی ارتباط و مجرد از ارتباطش با موضوعات دیگر .
🔹مهندسین عادت می کنند به "اعتماد به نفس مهندسی". اعتماد به نفس ناشی از قوه تحلیلِ ریاضی .
🔹مهندسین عادت می کنند به اینکه گمان برند که چون تحلیل شان از یک موضوع مبتنی بر ریاضیات قوی است لذا همه علل رخداد و رفتار ها را کشف کرده اند . با وجود آنکه می دانند موضوع را مُجرد تحلیل کرده اند.
🔹مهندسین عادت می کنند به تفکر کوانتیتِیتیو ،تفکر کمّی، عددی . امروز یک کیلومتر ریلِ راه آهن نصب شد و دیروز پانصد متر . عدد و رقم.
🔹مهندسین عادت می کنند که فکر کنند توان حل همه سوالات را دارند و اگر مشکل یا سوالی هنوز حل نشده ، به این دلیل است که به دست آنان سپرده نشده است.
🔹ماجرا وقتی دهشتناک می شود که یک فکر مهندسی، مقالات متعدّدی در ژورنال های معتبر چاپ کرده باشد. دیگر باید مطمئن باشی که این ذهن در تحلیل یک موضوع در غایتِ اعتماد به نفس باشد. و لحظه ای تردید نکند در مجرد دیدن ماجرا.

🔴بیشترین و بزرگترین امری که آزاردهنده هست در تفکر مهندسی و ذهن مهندسی ، بی رغبتی هست به هر حوزه ای غیر از حوزه ای که در آن اشتغال ذهنی دارا هستند . طرف در حوزه «سازه فولادی» کار می کند ، یک "پل بتنی" در جایی فرو ریخته صد نفر کشته شده اند هیچ میل و علاقه ای به دنبال کردن خبرش ندارد چون حوزه کارش «بتن» نيست و فولاد است. طرف در حوزۀ گاز کار می کند ، هیچ علاقه ای به اخبار حوزه برق و فولاد ندارد ... اگر زمانی مهندسی دیدید که به تاریخ علاقمند بود ، از موسیقی مست می شد ، عطرهای مختلف را می شناخت ، در دل طبیعت زیبا غزلی عاشقانه سرود ، دستی در نقاشی داشت و نگاهی هم به حوزه معماری و چاپ و نشر ادبیات ، بدانید که سایر مهندسان هم صنف اش احتمالا از او بیزارند . گاه حتی نفرت انگیز است همچین موجودی برای مهندسین .

روح های نفیس مهندسی، که امسال از میان ما رفتند، مهندس معین فر، مهندس بهمن حقیقی، یا کمی قبل تر، مهندس قالیبافیان یا دورترها امثال فضل الرحمن خان، اینها چنین نبودند.
ذهن هايى كه قوى، اما زيبا بودند.
Beautiful minds
روزِ اينها، اهالى اين قبيله، مبارك باد.

https://t.me/solseghalam
▪️ ▪️ ▪️▪️ ▪️

📌پی نوشت: درد بزرگ اینجاست که در میان مردمانی که عادت دارند به کلی حرف زدن ، دیمی حرف زدن ، «حسن عباسی مانند» تحلیل داشتن در هر حوزه ای که در آن اطلاعی ندارند ، تحمّلِ رفتار مهندسین (به سیاق گروه سوم) ممکن تر است چرا که لااقل عادت دارند در یک حوزه مشخص ، دقیق حرف بزنند.

📌 حدّتِ نگاه ، برگرفته از تعبیر: فبَصرک الیومَ حدید

📌 صفحه ویکیپدیا دربارۀ فضل الرحمن خان (انیشتین مهندسی سازه)◀️ https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B6%D9%84_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86_%D8%AE%D8%A7%D9%86