از زمانی که ابوالفضل زرویى به احمدآباد مستوفی نشست گاه به گاه امید مهدى نژاد و عباس حسین نژاد (از نسل طنزپردازان جوان -که دیگر جوا

از زماني كه ابوالفضل زرويى به احمدآباد مستوفي نشست گاه به گاه اميد مهدى نژاد و عباس حسين نژاد (از نسل طنزپردازان جوان -كه ديگر جوان نيستند- ) به ديدار زرويي مي رفتند و عكسهايي درصفحه اينستاگرام مي گذاشتند. هميشه برايم سوال بود تا كجا دوام خواهد آورد؟

شرايط جسمى آدمها خيلي به روح وصله. و اين براى هنرمندان بيشتر مصداق داره. انگار آب شدن برخى ها رو آدم ميتونه تصور كنه.

جالبه كه هنرمند جماعت به چيزهايي زنده ست كه اون چيزها ركن حياتش هست. هنرمند به توليد زنده است. توليد نكنه مي ميره.
جسمش هم نميره، ولى مرده تمام شده.
هنرمند به ارتباط مستقيم با بدنه جامعه زنده است. از جامعه كه بريد، مرده.

جوهره ى هنر (بخشى اش) اكتسابى نيست. بايد در رگ و ريشه ى طرف باشه. دستان يك نقاش، به طرح و كشيدن اگه نباشه نقاش ميميره. خوشنويس بايد بنويسه. خودكار يك طنّاز اگه به نوشتن و صدايش به خواندن نباشه، او تمام شده. #هنرمند با #سلبريتى (چه مثبت چه منفى) فرق داره. هنرمند چيزى در درونش مى جوشه.

هنرمند حساسه. و حساس نه به معناي ضعف. به تعبير آل احمد يعني كه شاخك هاش بيشتر از مردم عادى حس ميكنه/مى فهمه. هنرمند حجمِ زيبايي يك گل رو بيشتر از مردم عادى ميبينه. يك موسيقي رو بيشتر ميشنوه. به كلمه وسواس داره. در بهار، شادتره. شيداتره. بهار رو بيشتر مى چشه. در پائيز غمگين تره.
هنرمند به صداى آواز راننده تاكسى ميدان آذرى به آزادى هم حساسه. بله تا همين قدر.

اين چند روزه همش توي سرم ميگرده
سيد مهدى شجاعى كجاست اين سالها؟
خبرى كى ازش داره؟ ساعد باقرى كجاست؟ چه ميكنه؟ سهيل محمودي كجاست؟
افشين علاء؟
بهرام بيضائى چه شد؟
حسام الدين سراج كجاست؟ چرا اينقدر "كم كاره"؟ بيژن بيژنى چى شد؟ چرا اينقدر كم ميخونه؟
و نام هاي ديگه اي كه در دهه هفتاد و تا نيمه دهه هشتاد با ما بودن و بعدش به يكباره يكي يكي محو شدن در جنگل تهران.

@solseghalam