✍️توئیتهای عبدالرضا داوری. (بحثی در بهداشت روان و فضای سیاسی کشور)

✍️توئیتهای عبدالرضا داوری
(بحثی در بهداشت روان و فضای سیاسی کشور)

🔷یکی از آفات فضای سیاسی کشور ما این است که وقتی کسی وارد این «فضا» شد، افرادِ پیرامونِ او (خانواده، دوستان و...) مسائلِ بهداشتِ روحی و روانی او را جدی نمی گیرند.

شمار بسیاری از افرادی که در فضای سیاست دچار حالات سایکوز یا سایر اختلالاتِ ذهنی شده اند فقط و فقط به این دلیل توسط خانواده و اطرافیان وارد پروسۀ درمان نمی شوند که او «یک زمانی» در عرصه کارهای اجرایی/سیاسی، سِمَتی داشته.
زمانی استاندار بوده یا وکیلی یا وزیری.


طرف (همچون هر انسان معمولی دیگری) دچار یک یا دو جور mental disorder می شود (که البته به دلیل فشارهای عصبی چنین رخدادی در انسان کاملا محتمل است) ولی اطرافیان آنقدر در شروع درمان تعلل می کنند که روزی پایانِ ماجرا به افتضاحترین شکل ممکن درآید.

(چرا؟ آیا چون که طرف، یک زمانی مصدر یک امری بوده؟...)

🔷مدتی پیش در جریان انتخابات ریاست جمهوری با یکی از شادابترین و سخنورترین سیاسیون کشور صحبت بود. می گفت: «فلانی، راستش من مدتی است قرصهای افسردگی را مصرف می کنم. و عجیب برایم این است که به اطرافیانم، اگر بگویم "قرص فشار خون" می خورم تعجب نمی کنند ولی اگر بگویم فلان دارویی که محصول دانش بشر است و بعد از هزاران ساعت مطالعه و تستهای آزمایشگاهی "پدید" آمده را برای افسردگی مصرف می کنم همه با حیرت/شماتت نگاهم می کنند»

این حرف او ناشی از یک نگاهِ بسیار مدرن است در جامعه ای که نگاهِ روستانی به اختلال ذهنی دارد و نهایتا می گذارند/می گذاریم/اجازه می دهیم، عبدالرضا داوری (از راستی ها) به این مرز از مشکلات بغلتد (و مضحکه همه شود) و محمدعلی نجفی (از چپی ها) آنگونه شود.

🔷در این میانه هم، مثل نُقل و نبات ریخته است در پیرامون ما کسانی که (به رغم حضورهای کوتاه مدت در عرصه سیاست/اجرا) در اختلالات، تا مرزهایی همچون وضعیتِ توئیتهای این روزهای احمدزاده کرمانی و... فرو رفته اند. روند توئیتها نگران کننده است. کاری باید کرد. نباید گذاشت که طرف به نهایتِ بن بست برسد و در این فاصله فقط توئیتهایش اسباب مضحکه این و آن باشد.

🔷شاید حرف زدن از درمانِ اختلالهای ذهنی در جامعه ای که با انبوهِ مشکلات جدی و پایه ای درگیر است قدری لوس و دست دوم به نظر برسد (در جامعه ای که در آن هواپیما با موشک خودی می افتد و "شاعر" با پای زنجیر شده روی تخت بیمارستان کرونا می گیرد و می میرد) ولی باید باور کنیم که عبدالرضا داوری یا افراد مشابه آن در یک «لوپ از اتفاقات» گیر می افتند که حتی ذره ای (دقیقا ذره ای) از مواهب زندگیِ عادیِ انسانهایِ معمولی جامعه هم برخوردار نمی شوند، و بعد از مدتی به رقّتبارترین شکل ممکن از گردونه اجتماع حذف می شوند.

(و این خیلی قساوت است که بگذاریم چنان شود)

🔷 مطالعات پژوهشگران نشان می دهد که نه فقط در میان سیاسیون، بلکه در میان مدیران ارشد بنگاههای اقتصادی بزرگ نیز زمینه های بروز مشکلات سایکوز بسیار جدی است (1 نفر از هر 5 نفر). مثلا این لینک.

🔷 اگر به مجمع ادوار مجلس نگاه کنیم سیاهۀ بلندبالایی از نامهایی را شاهد خواهیم بود (چه از چپ و چه از راست) که همچون عبدالرضا داوری مدتی (مثلا چندسالی) در میانه ی گود سیاست/امور اجرایی قرارگرفتند و بعد با یک زندگیِ «متلاشی» در گوشه ای افتاده اند که هیچ کس خبری از حال و روزشان ندارد. حتی همانهایی که پوسترهای اینها را در انتخابات مجلس به در و دیوار می چسباندند و ستادهای انتخاباتی شان را اداره می کردند، امروز نمی دانند که طرف در کجاست و دچار چه حجم دردناکی از مشکلات است.

🔷 ایکاش این سطح از خرد جمعی در میان ما پدیدار شود که بجای خندیدن به توئیتها و... کمک کنیم به اطرافیان (خانواده) که روند درمان را جدی بگیرند. باور کنیم (باور کنیم) اختلال رفتاری در دنیای پر فشار امروز چیز بد/کریه/زشتی نیست. به همان اندازه که من مستعدِ این هستم که دچار شکستگیِ پا شوم مستعد این هستم که در یک «لوپ بیمار» از اتفاقات/روابط اجتماعی «گیر» کنم و رفتارهای زننده از خود بروز دهم (وما کلُّ مفتونٍ یُعاتب). نیازی نیست که به من/او گفته شود که تو دیوانه ای. فقط کافی است این «درک» شکل بگیرد که «مشکلی» پدید آمده که قابل علاج است. «بشر» برای اینها فکر کرده، هزاران ساعت کار آزمایشگاهی/بالینی، عقبۀ برخی از داروهاست. چرا اکراه داریم و زشت می دانیم «باورکردنِ» این واقعیت را؟

🔷 چرا خانواده و اطرافیان، فرد را رها می کنند تا به سرنوشت محمدعلی نجفی و نوری زاد و... مبتلا شوند؟

این یک قساوت قلب است که رها کنیم و فقط با نگاه سیاسی (یا برای اوقات خنده و استهزاء جناح رقیب) به روایتِ اینگونه نوشته ها بپردازیم. یا اینکه امور را به پرستو و... تقلیل دهیم.

🔹باور کنیم درمان، فقط برای فشار خون نیست.
تنشهایِ پسایندِ کارهای سیاسی/اجتماعی/اقتصادی هم علاج لازم دارد.

t.me/solseghalam