طالبان صلح نمی‌خواهند

طالبان صلح نمی‌خواهند. خود را فاتحان جنگ با امریکا و ناتو و وارثان امارت ملاعمر تصور می‌کنند و ممکن نیست در کوتاه‌مدت تن به مصالحه دهند. حتی اگر بعضی از رهبران‌ میانه‌روی (؟) ایشان جنگ نخواهند، ممکن نیست بدنه‌ی جنگ‌جوی طالب که محصلان بنیادگرایی‌اند به چیزی کمتر از امارت اسلامی که بیست و چند سال برای آن جهاد کرده‌اند رضایت دهند. ممکن نیست. ستون فقرات ایدئولوژی طالبان تغییری نکرده‌است؛ برخاسته از جنبش دیوبندی/وهابیت با نیروی پیش‌برنده‌ی پشتونیسم/قبیله‌گرایی و هم‌بسته با القاعده/ترور. ویدئویی نشر شده‌بود — نه از دهه‌ی هفتاد شمسی که از همین چند روز پیش — که طالبان در ولسوالی‌ اوبه در ولایت هرات چند جوان را جلوی چشم مردم به خاطر روزه‌خواری شلاق می‌زنند. هفته‌ی پیش از آن در همان ولایت زنی را شلاق زده‌بودند. و تازه هرات پایگاه قدرت طالبان نیست و مرز مشترکی با پاکستان ندارد. طرف مقابل طالبان در میدان جنگ هم مدافعان عدالت و آزادی و کرامت آدمی نیستند. حکومت متقلب و دروغ‌گو و فاسدی هستند که پشت نام جمهوری و دموکراسی و انتخابات سنگر گرفته‌اند. دستگاه بله‌قربان‌گو و بی‌کفایتِ چند نفره‌ای که نام اراده‌ و جمهورِ مردم را یدک می‌کشند اما به کام قوم‌گرایان و دزدهای بیت‌المال‌اند. بی‌اعتمادیِ عمیق مردم به دولت تا آن‌جاست که وقتی فاجعه‌ای مثل کشتار دیروز رخ می‌دهد یکی از متهمان خود دولت است؛ در بهترین حالت به خاطر ناتوانی در تأمین امنیت شهر (دولتی که ناتوان از برقراری امنیت است به چه کار می‌آید؟) و در بدترین حالت سهیم در جنایت و کشتار برای جورکردن پروپاگاندای سیاسی علیه طالب. هیچ قصه‌ای نمی‌تواند رنجی که مادران و پدرانِ دختران کشته‌شده در برچی می‌کشیدند وقتی دیروز بین جسدها می‌گشتند را شرح دهد. هیچ قصه‌ای. در کدام پایتخت امروز دنیا سراغ داریم که در یک‌چشم‌به‌هم‌زدن پنجاه دختر محصل کشته شوند؟ چرا وجدان جمعی انسان‌های ساکن زمین معذب نمی‌شود از آن‌چه در کابل می‌گذرد؟ این چه جهان زشت و کثیفی است که در آن زندگی می‌کنیم؟