✍️ انتخابهای شجریان از حافظ و سعدی. (۲ از ۳)

✍️ انتخابهای شجریان از حافظ و سعدی
(2 از 3)

🔹سعدی بر خلاف حافظ، چندان به مسایلِ پیرامونش با رویکرد «انتقادی تند» نگاه نمی کرده است. غزلیات حافظ، سرشار از انتقادهای شدید و جدی به «ریا» ، «تظاهر» و دین فروشی است.
اما حال و هوایِ سعدی با حافظ متفاوت بوده و البته این منطقی است که حال و هوایِ «غزلِ سعدی» هم با «غزل حافظ» متفاوت باشد. بدیهی است که خودِ حافظ هم در طولِ زندگی، اَحوال گوناگونی را تجربه کرده است و غزلیاتش (مثلا چنان که دکتر #سروش آنها را به سه مقطعِ زمانی مختلف تقسیم می کند) در چند حال و هوای مختلف باشد ولی، در مجموع، فضایِ کلّیِ غزلِ حافظ با سعدی متفاوت است.

🔹این گزاره اگر چه امری بدیهی است ولی لحاظ کردن آن در «خواندنِ غزل با آواز» کاری بسیار دشوار است. در یادداشت قبل، نمونۀ «دقت و توجه» شجریان در نحوۀ خواندنِ غزل حافظ را دیدیم. حال نگاهی کنیم به انتخابهای شجریان از میان #غزلیات_سعدی.
بسیار سخت است اگر بخواهیم در میان کارهای شجریان در خواندنِ غزل سعدی، مواردی را انتخاب کنیم (از بس که همه را زیبا خوانده)، ولی دو مورد زیر شاید تاج محلِ کارهایِ شجریان در انتخابِ غزل سعدی محسوب شود.

✳️یک- «برخیز تا یک سو نَهیم، این دلقِ اَزرق فام را» !

سعدی جانِ ما چندان اهلِ فریاد نبوده. بیشتر اهل عشق و عاشقی بوده اما، در این غزل، سعدی به فریاد آمده و حیرت زده، دارد "داد" می زند که آخر این چه اوضاعی است؟! «هر ساعت از نُو ، قبله ای، با بت پرستی می رود»؛ این چه وضعی است؟!

سعدیِ عاشق پیشۀ ما در این غزل چنان کلافه است که می گوید بابا جان! تو بیا و نمونه و مصداقی از «ایمانِ واقعی» (همان که "توحید" خطابش می کند) به من نشان بده، آنگاه من قول می دهم که هر چه صنم هست را بشکنم! در این غزل، سعدی دارد می گوید که: مصداقِ عملیِ ایمان در اطرافمان نیست وگرنه هر چه بُت باشد را می شِکنیم.

در غزلیاتِ سعدی «آن گونه از کلافگیهای حافظانه» کمتر دیده می شود ولی این شیرازیِ عاشق پیشه این بار دارد از سرِ عصبانیت حرف می زند و سوز. در واقع، حافظ نسبت به امور اجتماعی حسّاس تر بوده، اما در این غزل، سعدی هم نسبت به آنچه در محیط اجتماعی پیرامونش می گذشته، به تندی سخن گفته است. از «شرکِ تقوا نام» (!) سخن می گوید.

▪️حال این غزل را با صدای شجریان (با هدفون) در این 📎لینک بشنویم و ببینیم چه جلوه ای از شُکوه و حماسه به شِکوایِ این غزل داده است.

▪️درآمد بیات ترک و صدایی که فریادش چنان است که انگار «حیرتِ سعدی» از اوضاع را مقابلِ دیدگانت قرار می دهد.
نمی دانیم سعدی چه دیده بود که این غزل را سروده ولی فریادِ حنجره وقتی که می گوید: «غافل مباش اَر عاقلی/ دریاب اگر صاحبدلی» تکانت می دهد. راستی آیا این غزلِ سعدی را بهتر از این می توان خواند؟!

▪️در گوشۀ جامه دران، وقتی که شجریان می خواند: «بارانِ اشکم می‌رود، وَز ابرم آتش می‌جهد» زیباییِ هنرِ سعدی که "اشک" را در کنار آتشِ ابر (صاعقۀ جهنده!) قرار داده، صد چندان می شود.

▪️تعبیر «قبله با بت پرست رفتن» هم از آن شاهکارهای سعدی است. «قبله» آنگونه که مولانا هم می گوید «قبلۀ این جمع شدی» یعنی فردی که محور و مرکز ثقلِ یک گروه است. حال همین آقای قبله، دین و ایمان رها می کند و با «بت پرستی» می رود! همان حکایت شیخ صنعان و رفتن و ...

نمی توان این حجم از زیباییِ غزل را شنید و تصوّر نکرد که «خواننده» با آگاهی و توجه به حالاتِ «سراینده» این سوز و شور را به تصویر کشیده است.

✳️دو- گَرَم بازآمدی، محبوبِ سیم اندامِ سنگین دل (!)
گُل از خارم برآوردی
و
خار از پا
و
پا
از گِل

این غزل، بر خلافِ غزلِ قبلی کاملا عاشقانه است. گویی آنجا که سعدی گفته بود «ترسم که عشق، در سرِ سعدی جنون شود» همین جاست. این غزل یکی از جاهایی است که سعدی حرفش را به صراحت و به قول انگلیسی زبانها
Explicitly
بیان کرده و گفته اینهمه «فرسوده» شدنِ مردم، بخاطرِ زیاد فکر کردن (محاسبه کردن) است.

▪️ #شجریان پنج بیت از این غزل را انتخاب کرده است. در این 📎لینک بشنویم تفاوت خواندنِ حماسی از یک غزلِ انتقادی (غزل اول) را با نحوه خواندنِ پر از سوز و شور در یک غزل عاشقانه.

«آهنگ وفا» نام آلبومی است که در سال 1375 منتشر شد و در همراهی با صدا، کمانچۀ سعید فرجپوری، نیِ بهزاد فروهری و تارِ بهروز همتی فضایی بسیار دلنشین از «غزل» را برای شنونده فارسی زبان پدید آورد.

🔷 زبان فارسی، میراث ماست. مقایسه نحوۀ خواندنِ این دو غزل از سعدی با دو غزل حافظ در یادداشت قبل، نحوۀ به تصویر کشیدنِ «احوالِ مختلف» است از کسانی که شناسنامه ملّی ما ایرانیان محسوب می شوند. حافظِ در حالِ نجوای سحرگاه، با حافظِ عصبانی از شیرازِ قدرنشناس. سعدیِ کلافه از سست دینی، با سعدیِ عاشقِ دلداده.

تا کجا باز شود که روزی کسی برایمان اینگونه غزل بخواند ...


🖊محمدرضا اسلامی
t.me/solseghalam