بحثی دیگر درباره آموزش عالی شهریه محور (دانشگاه آزاد) - قسمت دوم.. ✳️آرمانگرانی

بحثی دیگر درباره آموزش عالی شهریه محور (دانشگاه آزاد)- قسمت دوم

✳️آرمانگرانی
🔹آموزش عالی مجانی، در عرصه #آرمانگرایی امر مبارک و خوبی است ولی آرمانگرایی وقتی که به قیمت ذبح کیفیت تمام می شود، باید در آرمان تجدید نظر کرد.

یک محاسبه ساده از هزینه های زندگی در ژاپن و آمریکا و مقایسه آن با رقم حقوق پرداختی به #معلمین مدارس #ابتدایی تا #دبیرستان نشان می دهد که حتی در این دو کشور رقم حقوق معلم چقدر (نسبت به هزینه زندگی) پائین است. (در همین چند ماه اخیر، چندین نوبت اعتصاب و راهپیمایی #معلمین در شهرهای لس آنجلس و #اوکلند محل پوشش خبری گسترده بود). بدیهی است که دولت، اگر بودجه و توانی دارد باید (عمدتا) صرف این بخش کند، نه صَرف آموزش عالی.

✳️بورسیه های دانشجویی
🔹یکی از نکات مهم در این بحث این است که در کشورهای توسعه یافته، «بورسیه های تحصیلی» متعددی برای تامین مالی دانشجویان نخبه (ویژه) یا دانشجویان با توان مالی کم، وجود دارد. به شکل متداول، بسیاری از دانشجوها به موازات تحصیل در رستورانها (و سایر شغلهای خدماتی مشابه) به صورت «پاره وقت» کار می کنند و «شهریه خود» را تامین می کنند ولی وجود بورسیه های حمایتی، برای تامین مالی دانشجوهای نخبه یا افراد با وضعیت مالی ضعیف، نقش مهمی در ایجاد توازن مالی بازی می کنند. بحث وامهای بانکی بلندمدت هم در این ماجرا حضور و نقش جدی داراست.
اینها یک تجربه جهانی است و چطور ما چنین چیزی را نادیده می گیریم؟ باور عمومی و جاری در ژاپن و آمریکا مبتنی بر این است که «دانشجو» در سن و سال و شرایط جسمی و روحی است که باید کار کند. حتی به رغم وجود خانواده ثروتمند، دانشجو باید در تامین شهریه تحصیل خودش، تلاش کند. (چه پسر و چه دختر)

✳️کیفیت با جیب خالی
🔹حکایت آموزش عالی امروز ما، حکایت آن شاعری است که در عرصه قلم و شعر، سروده های بسیار و غزلهای دلکش در سر دارد ولی خانواده و اهل و عیال وی باید با جیب خالی او (و آرمانهای زیبایش) زندگی می کنند. هر چند امنیت مالی الزاما منجر به کیفیت «نمی شود» ولی هیچ کیفیتی «با جیب خالی» دست یافتنی نیست.

فکری برای اقتصاد دانشگاه باید کرد.

@solseghalam
▪️▪️▪️

* این یادداشت در خبرآنلاین امروز +
** لینک یادداشت مرتبط +
*** برخی کشورهای اروپایی نظیر آلمان و سوئد در این بحث مشابه #ژاپن و #آمریکا نیستند. ولی سوال اصلی اینجاست که برای شرایط کشور ما، در یک نگاه واقعگرایانه آیا طراحی ساختار مشابه آلمان ممکن است؟