✍️ دو سه خاطره از اکبر ترکان

✍️ دو سه خاطره از اکبر ترکان

✍️ دو سه خاطره از اکبر ترکان

🔹 یک رویایِ قدیمی برای بسیاری از مهندسان راهسازی، «اتصالِ عسلویه به مناطق مرکزی کشور» بود. جاده ای که چندصدسالِ پیش، مسیرِ عبور کاروانها از بندر سیراف، به سمت شیراز قدیم و اصفهانِ کهن بوده است (مسیری که هنوز بقایای کاروانسراهای آن برجاست). در کتاب حدود العالم (۳۲۷ هجری) نوشته شده‌است که:
سیراف، شهری بزرگ و گرم است و هوایی درست دارد و جای بازرگانی است و بارگاه پارس است.

پروژۀ اتصال علسویه به مناطق مرکزی ایران (یعنی محور راهسازی عسلویه – جم – فیروزآباد یا همان مسیر سیراف قدیم) یکی از رویاهای ترکان بود که به پایِ این رویا، محکم ایستاد و برای شکافتنِ کوههای واقع بین ساحل خلیج فارس و دشتهای فال و اسیر، انرژی بسیار صرف کرد. در جریان آن پروژه، یکی از «مهندسان قدر کشورمان» را شناختم و چند خاطره ای از او برای همیشه در ذهن ماندگار شد.

✔️🔹یک – در فرودگاه شیراز و قبل از بازدید از محور راهسازی

ترکان از نسل مهندسانی بود که در کارِ مهندسی «جدیت» داشتند. این جدیت، یکی از ویژگیهای بارز او بود. برای اتصال عسلویه به شیراز، تفاهمنامه ای بین وزارت راه و وزارت نفت منعقد شده بود به این صورت که وزارت راه «مجری» پروژه باشد، و وزارت نفت کارهایِ «تامین مالی» این راهسازیِ سخت را انجام دهد. ترکان برای این فرمول، یک تیم از مدیران صاحب تجربه را گمارده بود به این شکل که یک مدیر سابق از وزارت راه (مهندس حلوایی) و یک مدیر مهندسی از وزارت نفت (مهندس خاموشی) را به مجموعه تحت مدیریتش آورده بود و آن دو نفر، چهارشنبۀ هر هفته، صبح اول وقت، از ابتدایِ مسیر تا انتهایِ محلِ کارِ بلدوزرها و کامیونها را می رفتند و گزارش پیشرفت پروژه به صورت هفتگی به ترکان داده می شد. [به عنوان مدیر دفتر طرحهای زیربنایی در تمام این بازدیدها همراه با حلوایی و خاموشی بودم]
پس از مدتی که پروژه مقداری پیشرفت پیدا کرد، قرار شد که خود ترکان هم برای بازدید بیاید. صبح زود از تهران رسید و قبل از حرکت به سمت پروژه، صبحانۀ کاری را در فرودگاه شیراز با مشاور طرح، مجری و... با هم بودیم.
هنگام صبحانه، یکی از مدیران وزارت نفت به مهندس پورنقی (از مشاور) گفت: آقا! شما قبلا در قسمت توسعه سازمان هواپیمایی بودید و الان در کارهای راهسازی هستید؟ پورنقی در جواب گفت، عمری بر روی هوا گذشت و حالا هم عمری را در جاده ها می گذرانیم!... یکی از حاضرین به شوخی گفت: عاقبت در یکی از همین راههای زمینی یا یکی از سفرهای هوایی، ندا می رسد که انا لله و انا الیه راجعون... و همه خندیدند. به محضِ خندۀ حضار، ترکان با همان صدای مستحکم و قوی گفت: هر کدامش که بشود (چه در جاده و چه در هوا) بهتر از مرگِ در بستر است و بهتر از آن است که فرزندِ آدم، تشت زیرِ پایِ آدم بگذارد. سکوت سنگینی برفضا حاکم شد... آن روز احساس کردم که این آدم برایِ تا آخرین لحظه دویدن، خود را مهیا و پرداخته کرده است.

✔️🔹دو – در مسیر پروژه

اولین نوبتی که برای بازدید از پروژه آمد، از ابتدای محور (فیروزآباد) تا عسلویه در ماشین باهم بودیم. گفتگو و محاوره های او با مهندس رضازاده برایم حیرت آور بود. به صورتِ دائم حرف می زد و علاوه بر بحثهایی که درباره شعاعِ قوس پیچها، شیب جاده، شانه های راه، کیفیت بتُن پلها، روشهای انفجار ترانشه ها و... داشت، دربارۀ فاصلۀ تیرهای برق تا شانه جاده(!) دربارۀ محل/موقعیتِ قرارگیریِ پاسگاهِ پلیس کنار جاده(!)... و مسائل جنبیِ اینگونه هم، سخن می گفت. به صورتِ یکسره حرف می زد و احساس می کردم باید کاغذ یا دفترچه ای در دست باشد و مثل دانشجوی سر کلاس جزوه بنویسم! اولین باری بود که یک مدیر توسعه دیدم که «یک پروژه راهسازی» را اینگونه از «وجوه مختلف» نگاه می کرد.

✔️🔹سه – برخورد قاطع با پیمانکار

پروژه، چهار پیمانکار داشت. در یکی از بازدیدها، قطعه ای که پیمانکارش قرارگاه خاتم بود خلوت بود و تعداد ماشین آلات/نیروی کار، اندک بود. وقتی به پایان این قطعه رسیدیم، ترکان به نمایندۀ قرارگاه گفت: بسیار خب زحمت کشیدید، ولی ظاهرا «تعطیل» هستید. جمع کنید و بروید. بسه دیگه... در مقابل خبرنگاران و جمع، اینگونه قاطع، مستحکم و صریح حرف زدن با قرارگاه مستبعد بود ولی ترکان بود و آن جدیت و قدرتی که در کلام/کار داشت.
(آن روز، نماینده قرارگاه در پروژه، محمدرضا فلاح زاده بود که سالها فرمانده لشکر ۱۹ فجر سپاه در استانهای یزد، اصفهان و فارس بود و در دولت دوم احمدی نژاد استاندار یزد شد و بعد از آن هم معاون سپاه قدس... به گمانم فقط فردی در جایگاه ترکان می توانست با پیمانکاری در این حد، آنگونه به جدیت، قاطعیت و بی لکنت سخن بگوید)

✔️🔹چهار- آقای استاندار! چرا این آبها هدر می رود؟! چرا کاری نمی کنی؟

در یکی از بازدیدها، نمایندگان سازمان آب ما را به مجاورت...

ادامه متن را در لینک زیر مطالعه نمایید
👇👇👇
http://solsnevis.blogfa.com/post/201