✍غرب قابل اعتماد نیست اما مگر شرق قابل اعتماد است؟

✍غرب قابل اعتماد نیست اما مگر شرق قابل اعتماد است؟

غرب قابل اعتماد نیست اما مگر شرق قابل اعتماد است؟

🔹رهبر انقلاب دیروز در آخرین دیدار با هیات دولت دوازدهم، در جملاتی گفتند:
"در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد."

هرچند که این گزاره صحیح است ولی چند سوال و نکته بر آن مترتب است:

🔘 ۱- متوجه شده ایم که غرب قابل اعتماد نیست ولی مگر شرق قابل اعتماد است؟
و مگر مبنای "مذاکره" (و ارتباط) بر اساس "اعتماد" است؟

هر ملتی و هر کشوری باید بداند که هم غرب و هم شرق، به دنبال "منافع" خود هستند و اساسا مبنای ارتباط بین الملل بر اساس "اعتماد" نیست.

🔘۲- "غرب" در لغت طیف وسیعی از کشورهای اروپایی و آمریکایِ شمالی را در بر می گیرد که ملل مختلف، با خلقیات و روحیات مختلفی هستند (از فرانسه تا آلمان، چنان بافت و ساختار فرهنگ متفاوت بوده/است که در عمر پدربزرگهای ما، حمله نظامی آلمان و اِشغال پاریس رخ داده است). "شرق" هم در لغت، طیف متنوعی از کشورها را در بر می گیرد که با خلقیاتِ کاملا متفاوت، می تواند از روسیه شروع شده، و تا چین، کره و ژاپن را در بر بگیرد.
سوال اینجاست که مگر کشورهای غربی در مناسبات داخلی به هم "اعتماد" می کنند؟ یا مگر کشورهای شرقی، به هم "اعتماد" می کنند؟ (و به هم ضربه نمی زنند؟)

خود غربی ها در سوابق ارتباط با یکدیگر، بیرحمانه ترین نوعِ مناسبات را داشته اند. شرق هم با آن بار وسیعی که این "کلمه" دارد شاهد بیرحمانه ترین و وحشیانه ترین نوع رفتارهای انسانی در "تاریخ معاصر" است. کارهایی که ژاپنی ها در کشور #کره انجام داده اند و اتفاقاتی که برای هزاران زن کره ای (تحت عنوان ایانفو یا کارگران جنسی) رخ داده، هنوز محل مناقشه بین کره و ژاپن است (و هنوز بحثِ عذرخواهی ژاپن از کره مطرح است).

🔘۳- آیا "در این دولت" معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد؟
واقعیت این است قبل از این، حتی دولت های غربی می دانسته اند که به "یکدیگر" نمی توانند اعتماد کنند.

کشورهای شرق آسیا نیز می دانستند که به "یکدیگر" نمی توانند اعتماد کنند.

حتی اگر یک قدم جلوتر برویم، در داخل یک کشور غربی (یا شرقی) بنگاههای بزرگ اقتصادی، یا احزاب سیاسی، به همدیگر اعتماد نمی کنند. "همکاری" می کنند ولی "اعتماد" خیر!

🔘۴- بنی آدم گرگِ بنی آدم است. مناسبات دنیای امروز بر مبنای توانِ اقتصادی است و ابعادِ اقتصادِ کشورها مهمترین پارامتر تعیین کننده در مناسبات بین المللی است. از طرف دیگر، توانمند شدن در عرصه اقتصاد در صورتِ وجودِ روابط بین المللی ممکن است.

این می تواند منشا یک تضاد و "تناقض" باشد! چون برای قوی شدن باید با دیگران #رابطه داشته باشی، و برای داشتنِ رابطه سالم، باید قوی باشی!

اقتصادِ جزیره ای (بسته/محدود) در دنیای امروز ممکن نیست. تنها در صورتی می توان در اقتصاد قوت گرفت که شرکتهایِ تولیدکننده در تعاملِ دایمِ مالی/فنی/انسانی با کشورهای دیگر باشند.‌

در چنین تناقضی، ارتباطات بر مبنای "اعتماد" شکل نمی گیرد، بلکه برای ایجاد "ارتباط" باید مذاکره کرد و در روند مذاکره، به "بهینه ترین" فرمول ارتباط رسید.

🔘۵- اگر دولت آینده (فقط) به سمت #شرق رویگردان/متمایل بشود، هشت سال بعد دوباره خواهیم دید که معاون اول دولت مصاحبه ای خواهد کرد مشابه مصاحبه ی اخیرِ آقای جهانگیری، و خواهد گفت: باورمان نمی شُد که کره ای ها و ژاپنی ها به ما خنجر از پشت بزنند ولی زدند...

دولت جدید باید بداند اقتصاد جزیره ای ممکن نیست و برای داشتنِ اقتصادِ قوی ارتباط با "همه دنیا" ضروری است.

ابعاد اقتصاد ما در ایران (به لحاظ تولید ناخالص داخلی یا GDP) چیزی حدود ۵۰۰ میلیارد دلار است و اگر قرار باشد در هشت سال آینده به اقتصادی با ابعاد ۱۰۰۰ میلیار دلار برسیم (یعنی یک پنجم اقتصاد ژاپن) بدون #ارتباط هوشمندانه با دنیا و بدون داشتنِ شرکتهای بین المللی که توانِ گردشِ مالیِ بین المللی داشته باشند، موفق نخواهیم بود.

t.me/solseghalam